چرا دختر آیت الله آملی لاریجانی به قوه قضاییه شکایت نکرد؟

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:مراسم معارفه ریاست قوه قضاییه نیز برگزار شد. پس از مراسم معمول است که به سخنان رییس جدید پرداخته شود ولی در این یادداشت به یکی از نکات مطرح‌شده از جانب رییس قبلی این قوه اشاره می‌کنم و به مسائلی از این قوه می‌پردازم که کماکان نیز به ارث مانده است.

آنجا که گفته‌اند: (به نقل از ایسنا)«وی با تاکید بر اینکه نقد دستگاه قضایی باید منصفانه باشد، به شایعاتی که پیرامون خانواده و دخترش وجود دارد، پرداخت و گفت: گاهی دشمن بیرونی و جاهل درونی مشکل ایجاد می‌کند. دشمن شایعه کرد دختر رییس قوه قضاییه جاسوس است. صبیه ما [جایی] می‌رفت می‌گفتند شما از زندان آزاد شدید. عزیزی از ما حلالیت طلبید، من گفتم عهد کردم از کسی که تهمت بزند نمی‌گذرم و کسی را هم که حرف ناحقی را شنید ولی دفاع نکرد، حلال نخواهم کرد. چرا وظیفه شرعی خود را انجام نمی‌دهیم و در برابر تهمت ساکت هستیم. برخی از قضات در کانالی بودند و تهمتی زدند و یک نفر گفت عجب دختر رییس قوه جاسوس است. من کسی که تهمت بزند را حلال نمی‌کنم.»

وی در همین موضوع و در تعریضی ضمنی به رییس‌جمهور سابق، نسبت به اهمیت و زشتی تهمت زدن و تبعات آن اشاره کرد.

متاسفانه یکی از مشکلات این دستگاه آن بود که مطبوعات حاضر نمی‌شدند که نقد صریحی را در دوره ایشان درباره سیاست‌های آن منتشر کنند. ایشان هم در اولین سخن خود پس از این مقام خواهان نقد منصفانه شده‌اند، هرچند بنده نمی‌دانم مقید کردن نقد به منصفانه چه معنایی دارد چرا که نتیجه آن جز بلاموضوع کردن نقد چیز دیگری نیست، ولی مشکلی نیست، بنده همین اظهارات را نقد می‌کنم. امیدوارم منصفانه تلقی شود و اگر هم نشد، کار دیگری از من برنمی‌آید.

طبق قانون هنگامی که به یک نفر تهمت جاسوسی یا هر تهمت دیگری زده می‌شود، وی می‌تواند به دستگاه قضایی شکایت کند و تهمت‌زننده را به پای میز محاکمه بکشاند. اگر شکایت نکند، از دو حال خارج نیست، یا آن اتهام را وارد دانسته است و می‌ترسد که شکایت کند و در دادگاه اتهام مزبور ثابت شود یا آنکه عرفا همه می‌دانند که دستگاه رسیدگی‌کننده جانبدارانه عمل می‌کند و اراده‌ای برای رسیدگی ندارد. پرسش اول اینکه دختر آقای رییس قوه قضاییه چرا شکایت نکرده است؟ آیا اتهام را وارد می‌دانسته یا امیدی به رسیدگی نداشته است؟ طبعا آن‌طور که گفته شده، اتهام را قبول ندارد، ولی چرا او امیدی به رسیدگی نداشته است؟

پاسخ به این پرسش آبشخور و ریشه این نوع شایعات را نشان خواهد داد.مشکل دختر خانم ایشان این است که پدرشان رییس قوه بوده‌اند و اگر شکایت می‌کردند، به دلیل احساس و تصور عمومی از سوگیری‌های قبلی، اعتبار حکم صادره به نفع او پیشاپیش با ابهام مواجه می‌شده است. بنابراین طرف اتهام‌زننده هم از این نقطه ضعف، مهم‌ترین بهره‌برداری را کرده و اتهام می‌زند، هر چند اگر ادله‌ای ندارد کاری به‌غایت غیراخلاقی کرده است.

از سوی دیگر به جز موارد استثنا هر دادگاهی لزوما باید علنی شود تا حکم صادره آن مورد پذیرش افکار عمومی باشد. به دلایل گوناگون دستگاه قضایی زیر بار این قاعده و برگزاری علنی این‌گونه دادگاه‌ها نمی‌رود. به همین دلیل پیشاپیش دست خود را از حیث اثبات بی‌طرفی و منصفانه بودن حکم صادره بسته است. زیرا قادر نیست که با علنی کردن برخی دادگاه‌های محدود که حکم آنها مطلوب‌شان تلقی می‌شود، بی‌طرفی خود را ثابت کند. حتی با محدود کردن انتخاب وکیل بیش از پیش بی‌طرفی و اعتماد به نفس خود را با پرسش و ابهام مواجه کرده است.

به علاوه این دستگاه قادر به محاکمه فردی مثل اتهام‌زننده یا شایع‌کننده این اتهام به دختر ایشان نیست، زیرا او پرونده‌های زیادی داشته است که بدون هیچ مجوز قانونی از رسیدگی به آنها پرهیز می‌شود. حال چگونه می‌توان تمام پرونده‌هایی که علیه او و مربوط به حقوق عمومی است را مسکوت گذاشت ولی این پرونده، خصوصی را رسیدگی کرد؟

فراموش نکنیم که دستگاه قضایی نمی‌توانست به این اتهام رسیدگی کند، زیرا اتهام مشابه دیگری را که افراد همسو با آنان به رییس‌جمهور اسبق زده بودند، حاضر به رسیدگی و استیفای حق نشد یا تاکنون نشده است. پس چگونه می‌تواند این پرونده را رسیدگی کند؟

اگر همه اینها را نادیده بگیریم، دستگاه قضایی در این مورد خاص وظیفه دیگری هم داشته است. فارغ از اینکه دختر آقای رییس قوه شکایت کند یا نکند، مقامات قضایی و دادسرا باید این اتهام را جدی می‌گرفتند و مفتری را احضار و درخواست ادله می‌کردند. اینکه نمی‌شود در یک جامعه اتهام بزرگی به چنین اشخاصی زده شود ولی هیچ‌گونه رسیدگی قضایی و منصفانه صورت نگیرد. این وضع موجب اغتشاش مفهومی و فکری می‌شود. این کار را باید با اتهام‌زنندگان به آقای خاتمی نیز انجام می‌دادند. با حلال نکردن مفتری مشکل مردم حل نمی‌شود. رییس قوه قضاییه باید قانون را اجرا کند نه اینکه حواله به آخرت دهد.ایشان معترض است که در برخی جاها که دخترشان را دیده‌اند گفته‌اند آیا از زندان به مرخصی آمده است؟ البته این نکته مثبت برای دستگاه قضایی است که آن دسته از مردم و احتمالا آشنایان پرسش‌کننده فکر کرده‌اند که دادگستری به مرحله‌ای رسیده که دختر رییس قوه را محاکمه و به زندان محکوم کرده است. این نکته مثبت را نباید نادیده گرفت. چون افراد بدبین به دستگاه قضایی اگر ایشان را می‌دیدند می‌گفتند شما را که محاکمه و زندان نمی‌کنند!

ولی مساله مهم‌تر این است که چرا چنین شایعه‌ای پذیرفته می‌شود؟ آیا هر جای دنیا از این‌گونه شایعات پر شود به سرعت پذیرفته می‌شود؟ حتی از سوی نزدیکان و آشنایان دختر رییس قوه؟ اگر دستگاه قضایی اخبار را صریح و دقیق و درست طرح می‌کرد و نظام اطلاع‌رسانی آن مورد پذیرش افکار عمومی بود، قطعا کسی به شایعات توجهی نمی‌کرد. مساله مهم‌تر از شایعه‌پراکنان، زمینه‌های پذیرش شایعه است. زمینه‌هایی که فراتر از شایعه‌ساز و منتشرکننده آن است و باید به علل این آسیب پرداخت.

 

افزودن نظر جدید