پسری که لب رود رفت و تمساح او را خورد

جایش خالی است، هرچند قاب عکسی جای خالی‌اش را پر کرده است. هنوز همکلاسی‌ها به عکسش نگاه می‌کنند و باورشان نمی‌شود که تا همین چند روز پیش کنارشان می‌نشست. صدای فریادهای علیرضا که تمساح پوزه کوتاه (گاندو) با آرواره نیرومند خود مچ پایش را گرفته و به قعر تالاب کشیده بود، همچنان در فضا موج می‌زند.

 

 

به گزارش امیدنامه به نقل از ایسنا تنها ۱۰ بهار از زندگی این پسربچه سپری شده بود؛ فرزند خانواده‌ای با یک دنیا نجابت، اما با دست‌هایی خالی. زندگی در فقر و در روستایی محروم و در منطقه‌ای که در آن مایه حیات، همسنگ جان آدم قیمت دارد، از او پسری سخت ساعی و سختکوش ساخته بود. می‌توانستی تصور کنی که اگر زندگی‌اش می‌پایید، برای خودش مردی می‌شد، بزرگمرد.

 

اهالی روستای «آزاتی» از توابع کشاری در بخش مرکزی شهرستان سرباز سیستان و بلوچستان هنوز هم با حسرت از مرگ دلخراش علیرضا می‌گویند. او قربانی آب شده است. آبی که سال‌هاست در سیستان و بلوچستان نقش گوهر کمیابی را پیدا کرده است که حالا دیگر باید برایش جان بدهی. خشکسالی‌های اخیر و طوفان‌های شن زندگی مردم روستاهای این مناطق را براستی فلج کرده است و دیگر خبری از آبادانی در این مناطق نیست و هر روز به تعداد مهاجران به شهر افزوده می‌شود. آنهایی هم که مانده‌اند بیشترشان دلخوشند به یارانه تا گذران زندگی کنند.

 

داستان تلخ زندگی علیرضا بزرگزاده، تنها داستان او نیست؛ روایت انسان‌هایی است که زندگی‌شان تحت‌الشعاع آب و کمبود شدید آن قرار گرفته و سال‌هاست که در این مناطق کشاورزی از رونق افتاده است. آب آشامیدنی سالم در این مناطق حکم طلا را دارد. داشتن آب سالم تبدیل به آرزویی شده است که حالا دیگر دانش‌آموزان با موضوع آن انشا می‌نویسند و خانواده‌هایشان روزها را می‌شمارند تا موعد دریافت یارانه برسد. از هر کدام از مردهای این روستا که می‌پرسی، دلیل فرزندآوری خود را گرفتن یارانه بیشتر عنوان می‌کنند. این تصویر تلخی است که می‌توان در روستاهای شهرستان سرباز و در نزدیکی مرز آن با همه وجود لمس کرد.

 

تالابی به قیمت جان

 

اهالی روستای آزاتی هنوز هم دهم تیرماه را به خاطر دارند. صدای ضجه‌های مادر علیرضا همه را از خانه‌ها بیرون کشید و دور او جمع کرد. دستان لرزان پدر که تالاب پایین روستا را نشان می‌داد خبر از حادثه تلخی می‌داد. همسایه و همکلاسی علیرضا درحالی که شوکه و از ترس زبانش بند آمده بود، با کلمات بریده بریده تنها می‌گفت: «گاندو... گاندو»!

 

گاندو علیرضا را گرفته و به زیر آب برده بود. همه به سوی تالاب دویدند. آب گل‌آلود شده بود و تعدادی از مردم با وجود حضور چند گاندو به آب تالاب زدند. جست و جوها چند ساعتی ادامه داشت تا اینکه پیکر بی‌جان این پسر ۱۰ ساله که جای عمیق آرواره‌های تمساح روی پای چپش نمایان بود، روی آب آمد. پدر بهتش زده و مادر از حال رفته بود. مدت‌ها بود که این خزنده‌های حفاظت شده در این تالاب شناور بودند و با وجود اطلاع به اداره محیط زیست، اقدامی برای انتقالشان انجام نمی‌شد. کسی باور نمی‌کرد که این تمساح پوزه کوتاه و بومی این منطقه که بسیار هم خجالتی است، بتواند جان پسر ۱۰ ساله‌ای را بگیرد. این تالاب تنها منبع تأمین آب آشامیدنی اهالی این روستاست و هر روز زنان و کودکان با دبه برای برداشت آب به این تالاب می‌روند.

 

دوست علیرضا که از نزدیک شاهد این حادثه بود، می‌گفت: برای بازی و آب تنی رفتیم و اینکه موقع برگشتن دبه‌های آبمان را هم پر کنیم. علیرضا داخل آب بود که گاندو حمله کرد و پایش را گرفت. من دست علیرضا را گرفتم و خواستم او را از آب بیرون بکشم اما دندان‌های تمساح علیرضا را زیر آب می‌کشید. ترسیده بودم و علیرضا هم فریاد می‌کشید. من نتوانستم کاری کنم. قوتش خیلی بیشتر از من بود و آخر سر چاره‌ای نداشتم که دستش را رها کنم... تمساح او را زیر آب برد.

 

گاندو یا همان تمساح پوزه کوتاه که زادگاهش سیستان و بلوچستان است، از جمله خزندگان تحت حمایت سازمان محیط زیست ایران بوده و شکارش ممنوع است. اگر کسی بخواهد این خزنده دوزیست و ارزشمند را از بین ببرد، با جریمه نقدی سنگین و شلاق و زندان مواجه خواهد شد. این موضوعی است که اهالی روستاهای منطقه سرباز و راسک آن را به‌خوبی می‌دانند و همواره همزیستی مسالمت‌آمیزی با این حیوان داشته‌اند.

 

نصیر بلوچ‌زاده رئیس شورای اسلامی روستای آزاتی با بیان گوشه‌ای از زندگی سخت و دشوار مردم این روستای محروم و اطراف می‌گوید: جای علیرضا در کلاس چهارم مدرسه ولیعصر خالی است و همکلاسی‌ها به یادش قاب عکسی از او در یکی از نیمکت‌ها قرار داده‌اند.

 

او با بیان اینکه روستای آزاتی ۲۲ کیلومتر تا مرز فاصله دارد، گفت: ۱۷۵ خانوار در این روستای محروم زندگی می‌کنند و قبل از خشکسالی مردم این روستا کشاورزی می‌کردند اما سال‌هاست که بیکار شده‌اند و تنها منبع درآمدشان یارانه است. مدرسه ابتدایی ولیعصر تنها مدرسه این روستاست و من از سال جدید در این مدرسه تدریس می‌کنم.

 

وی ادامه داد: از آنجایی که این روستا از داشتن آب آشامیدنی لوله‌کشی محروم است اهالی برای تأمین و همچنین شست و شو و استحمام به تالاب آزاتی که در پایین روستا قرار دارد می‌رفتند. ظهر روز حادثه علیرضا به همراه دوستش برای تفریح و شست و شو به تالاب رفته بودند که گاندو به آنها حمله کرد و با شکار علیرضا او را به زیر آب کشید. این خزنده به دلیل بومی بودن تحت حمایت محیط زیست قرار دارد و اگر کسی باعث از بین رفتن آن شود با زندان و جریمه نقدی سنگینی مواجه خواهد شد.

 

بلوچ‌زاده با اشاره به اینکه این حیوانات دوزیست در فصل خشکسالی برای زندگی به تالاب‌های آب می‌آیند گفت: یکی از آنها که باعث مرگ علیرضا شده بود از دو هفته قبل به این تالاب آمده بود و بسیار عصبی بود. در این مدت مردم روستا و خود من چند گاندو را در حالی که وارد روستا شده بودند گرفتیم و تحویل محیط زیست دادیم و همه دغدغه ما این بود که به این خزنده آسیبی وارد نشود. بعد از این حادثه تلخ که شوک بزرگی برای اهالی این روستا و منطقه بود از اداره محیط زیست درخواست کردیم که این خزنده‌های خطرناک را از این تالاب خارج کنند اما تا دوماه هیچ اقدامی انجام نشد. همان گاندویی که جان علیرضا را گرفت دو رأس بز را هم که برای آب خوردن به کنار تالاب آمده بودند شکار کرد.

 

او افزود: بعد از این اتفاق، پروین فرشچی، معاون سازمان حفاظت محیط زیست کشور به همراه مسئولان شهرستان سرباز برای دلجویی از خانواده علیرضا به اینجا آمدند. آنها می‌گفتند تمساح پوزه کوتاه خزنده‌ای خجالتی است اما در این موقع از سال که فصل زاد و ولد و تخم‌گذاری این حیوان است، در صورت نزدیک شدن هر جنبنده‌ای به زیستگاهش، حالت تهاجمی به خود می‌گیرد و متأسفانه همین موجب مرگ این کودک ۱۰ ساله شده است. آنها وعده دادند که سازمان محیط زیست دیه علیرضا را پرداخت خواهد کرد و علاوه بر آن تمساح‌های مزاحم در نزدیکی روستاها را به مکانی که برای آنها در نظر گرفته‌اند منتقل خواهند کرد.

 

پسرم قربانی شد

 

ولی محمد بزرگزاده، پدر علیرضا این روزها با کارگری و سختی زندگی خانواده پنج‌نفره‌اش را اداره می‌کند. هنوز هم می‌گوید پسرم قربانی بی‌تدبیری مسئولان شد و به رغم وعده‌هایی که داده بودند هنوز دیه فرزندم پرداخت نشده است. سال‌هاست که دیگر نمی‌توانیم کشاورزی کنیم و من به ناچار با کارگری روزمزد شکم زن و چهار فرزندم را سیر می‌کنم. در این روستا آب آشامیدنی سالم نداریم و بعد از مرگ پسرم اداره محیط زیست چند تانکر به روستای ما آورده تا دیگر کسی قربانی آب نشود. آنها برای دلجویی چند پتو و دو کیسه برنج و ۲ میلیون تومان پول هم به ما دادند. گاندوها در این منطقه رها هستند و گاهی به خود روستا هم می‌آیند. در این مدت سعی کردیم تا این خزنده‌ها را تحویل اداره محیط زیست بدهیم تا آسیبی نبینند اما پسرم قربانی شد.

 

طرح حمایت از میزبانان گاندو

 

مرگ تلخ علیرضا کودک ۱۰ ساله روستایی باعث شده تا مسئولان محیط زیست طرح حمایت از میزبانان گاندو را در این مناطق به اجرا دربیاورند.

 

محمودی مدیرکل حفاظت محیط زیست استان سیستان و بلوچستان در این خصوص گفت: در پی رویداد تلخ حمله تمساح به کودکی در برکه همجوار روستای آزاتی از توابع شهرستان سرباز، از همان روز نخست بررسی‌ها و آسیب‌شناسی دلایل حمله تمساح به اهالی روستا در دستور کار سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفت. متأسفانه یکی از دلایل عمده آن نبود آب شرب بهداشتی در این روستا است که مردم روستا به ناچار جهت تأمین آب شرب مصرفی خود به برکه همجوار روستا مراجعه می‌کنند و این کار با وجود چندین تمساح در برکه مسیر رودخانه سرباز که از زیستگاه‌های طبیعی آنهاست، از ریسک بالایی برخوردار است. لذا ورود به این مسأله نیازمند تصمیم‌گیری‌های کوتاه‌مدت و بلندمدتی بود تا ضمن حفظ نسل این خزنده ارزشمند، بتوانیم بخشی از مشکلات اهالی این روستا را برطرف کنیم.

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید