پروژه نیمه تمام امام؛ واکنش به مسائل جدید

سه سال پیش کتابی نوشته استادان انگلیسی و استرالیایی درباره اخلاق و کارکرد نهاد اجتماعی(رسانه) با عنوان«رسانه ها، بازارها و اخلاقیات» بدستم رسید که ترجمه ای فارسی از آن را با عنوان «فساد در رسانه ها» به چاپ رساندم. همان موقع افسوس و دریغ بسیار داشتم که چرا در جامعه ما بخصوص از ناحیه علمای دین چنین مباحث اخلاقی نوینی مطرح و کتاب نمی شود.
پروژه نیمه تمام امام؛ واکنش به مسائل جدید

* حبیب الله معظمی

امسال هم کتابی دیگر به زبان انگلیسی در نمایشگاه کتاب تهران با عنوان«رسانه ها و شرم عمومی» درباره سرک کشیدن رسانه ها درحریم خصوصی ها و برملاکردن مسائل خصوصی و شخصی افراد بعنوان یکی از مسائل جدی مبتلابه امروز ایران و جهان ، تهیه کردم. بازهم حسرت و دریغ و تاسف به سراغم آمد.
بدلیل تحولات شگرف حوزه رسانه و ارتباطات و متاثر از آن بطور برجسته ای اهمیت یافتن بیش از پیش مساله اخلاق، از این دست کتاب بافکر واندیشه غربی بسیار و بطور فزاینده در سالهای اخیر روانه بازار جهانی کتاب می شود. این حوزه اینک یکی از دغدغه های کاملا جدید و جدی جوامع معاصر و عرصه اندیشه و کتاب است.
گونۀ کتابهایی را که برشمردم، کسانی که استاد دانشگاه ، غیرعالم دینی و غربی اند، نوشته اند. و آن حسرت و دریغ و تاسف مورد اشاره، از همین جا برمی خیزد که پس ما کجای این سپهرِ توجه به مسائل جدید و تحلیل و نظر دادن به آنها هستیم. این حسرت و تاسف وقتی بیشتر می شود که جامعه کنونی ما که علی القاعده و علی النظر، «بسته راهنمایی و هدایت» برای بشریت امروز دارند، در این هندسۀ مساله یابی و پاسخگویی به آن، برای انسان معاصر جایی ندارند. چرا که حوزه اخلاق که مسائل مورد اشاره در قلمروی آن قرار می گیرند، نزدیک ترین حوزه معرفتی وکارکردی به دین است. بنابراین اولی ترین و حتی ملزم ترین افراد در توجه به این مسائل، علمای دین اند. با این وجود، و با وجود این اهمیت، حوزه ها دینی ما که نظر و استنباط و حکم و مقررات گذاری آنها برجامعه تاثیر می گذارند، با درک مسائل اینچنینی دنیای امروز هم فاصله دارند و هم به تبع آن چون درکی از مساله نیست، برای حل و ارائه نظر در مورد این مسائل نظری نمی دهند. نیاز کنونی جامعه ما وجود و نظر دادن علما وحوزه های دینی به مسائل و پدیده های مدرن است.
امام خمینی (ره) – که این یادداشت در خرداد بیست و ششمین سالگرد ارتحال او و به یاد آن عزیز به قلم آمد- دو پروژه داشت: پروژه اول، انقلاب بود که با مدیریت سیاسی ایشان به انجام رسید و بعد از ایشان هم ادامه یافت. دوم؛ پروژه نوسازی فکردینی بود که به انجام رساندنِ پروژه اول، اجازه پرداختن متمرکز و عمیق(که کاری بس سنگین و زمان بر است) به دومی را نداد اگرچه ایشان درمواردی بسیار تاثیرگذار در این پروژه ایفای نقش کرد اما همچنان پروژه نیمه تمام ایشان مانده چرا که مسائل جدیدی بروز کرده اما همین ایفای نقش خود به شکل همواره کردن راه و نشان دادن مسیر اثر بخش بوده است. اگر امام را در صرفا ظرف «رهبر روحانی سیاسی» تعریف و تحدید کنیم، جفا به ایشان است. وجه دیگر امام نوآوری در فکر دینی و واکنش و نظر به مسائل و پدیده های دنیای مدرن بود. که این وجه بایستی در نزد اندیشمندان و علمای دین تداوم و تکامل یابد.
چند روز پیش دردیداری که فعالان خوزستانی با آیت الله سیدحسن خمینی داشتند ایشان همین نکته نگارنده را تایید کرد، آنجا که گفتند:«یکی از بحث های بسیار مهم امام در سال پایانی عمر شریفشان مبارزه با تحجر است که متأسفانه با رحلت ایشان روی زمین ماند.اساسا اغلب انقلاییون مسلمانی که وارد مبارزه شدند، از طیف سنتی نبودند، بلکه نوعی نواندیشی و پویایی فقهی در نگاهشان بود و با همین نگاه وارد جهاد شدند و ساختار انقلاب را نیز همین جریان نواندیشی دینی شکل داد و تا آخر نیز امام روی این جریان فکری تأکید داشتند. امام در یکسال پایانی عمر خود سد های بزرگی را شکستند که بعضا اکنون هم بحث از آنها غیر ممکن است. نواندیشی به معنای آن نیست که هیچ اصولی وجود ندارد؛ بلکه اصول باید تعریف شود و شاید یکی از دلایل بارور نشدن بحث نواندیشی دینی این بود که عمر امام کفاف نداد و چارچوب اصلی و اصول ثابت آن به رغم مشخص شدن، تبیین نشد. لذا این عرصه رشد ناهمگونی پیدا کرد و عده ای آن را به سمتی بردند که از بین برود؛ طبیعتا در چنین شرایطی طرف مقابل به خوبی سوء استفاده می کند و ایرادات جزئی در این طرف را به کل آن تعمیم میدهد؛ لذا موضوع نواندیشی را در چارچوب دینی باید دنبال کنیم.»
البته خود پبروزی انقلاب اسلامی، برخاسته از نوآوری دینی امام بود که ایشان یک تنه و مظلومانه برای تحقق آن ایستاد و کمک الهی در پیروز ساختن ملتی که سلاحش مشت های گره کرده اش بود، خود نشانۀ درستی راه نوآوارنۀ دینی ایشان و هم نشانۀ تایید الهی این راه بود. اینکه از منظر دین انقلاب هدایت شود و یک عالم دینی حکومت دینی را دنبال کند و برای تحقق آن تلاش کند، پدیده ای کاملا جدید در میان علمای اسلامی و جهان اسلام است. امام، دین را وارد حوزه روابط اجتماعی و سیاسی و حکومتی کرد. غیر از صدر اسلام این امری بی سابقه بود بخصوص که با پیروزی قرین شد و حکومت دینی شکل گرفت. و این خود برخاسته از نوآوری و نواندیشی فکری- دینی ایشان بود.
در دوران حیات امام(ره) موارد و مصادیق نوآورانه و نواندیشانه دینی ایشان، آشنایی و توجه به مسائل دنیای مدرن و گریزان نبودن و هراس نداشتن از آنها، تطبیق آموزه ها و ادبیات دینی با مسائل جدید، یافتن راه حل و ارائه نظر و دیدگاه از درون این ادبیات برای این مسائل و … کم نیستند که اینها همه دلیل و مستندات محکمی برای ادعای نوآوری دینی ایشان است. اما درهرحال باید پذیرفت که این پروژه نیمه تمام مانده است و حسن و حاصل این پذیرش، این گزاره است که باید برای تداوم آن همت گمارد.
برگزاری رفراندوم(همه پرسی قانون اساسی)که پدیده ای جدید برای مراجعه به آرای عمومی است، قالب نظام سیاسی «جمهوری» قائل شدن برای نظام بعد از انقلاب، اعتنا و تایید تاسیس پارلمان و اهمیت قائل شدن برای آن در نظام سیاسی جدید ایران، موافقت امام با استفاده از رادیو ( بعنوان ابزار نوین تبلیغ علیه رژیم شاه) بغداد در زمان تبعید در عراق، پیگیری پیوسته برنامه های صداو سیما و دیگر رسانه ها بخصوص بخش های خبری شخصاً و مستقیماً، واکنش امام به اظهارات یک شنونده رادیو درمورد یک مجموعه تلویزیونی، اظهار نظر معروف امام درمورد فیلم گاو، اظهار نظر معروف و موثر ایشان در مورد عدم مخالفت با اصل پدیده سینما، حکم امام درباره بازی شطرنج و بسیاری دیگر …. همگی نشان می دهند که امام نه تنها دنیای مدرن را می شناخت و می پذیرفتشان بلکه برخاسته از مبانی اسلامی درمورد آنها نظر و تحلیل وحکم می داد.
اصلاح و تغییر نگرش نسبت به محیط پیرامون برای فهم مسائل جدید و ارائه راه حل برای آنها، نیاز امروز جامعه ماست که از حوزه تفکر دینی انتظار آن می رود. اصلاح و تغییری که امام کلید آن را زد .۱۷ سال پیش، سال ۱۳۷۷ ، آقای خاتمی رییس وقت جمهوری اسلامی، سفرهای تاریخی خود را به کشورهای اروپایی از ایتالیا آغاز کرد و ایتالیا اولین مقصد تور سیاسی خاتمی بود. بعد آن به فرانسه و دیگر جاها، سفر کرد. در سفر به ایتالیا، نشست خبری با نمایندگان رسانه ها برای ایشان و ماسیمو دالما نخست وزیر وقت این کشور در عمارتی تاریخی بر بلندای تپه مونته ماریو شهر رم با خبرنگاران ترتیب داده شده بود. آخر نشست خبری بود که کریستین امانپور خبرنگار سی ان ان از آقای خاتمی سووالی پرسید که مطلع آن این بود: اصلاحاتی که شما آغاز کرده اید…..؟ آقای خاتمی هم بی درنگ مطلع پاسخ خود را به او این جمله قرار داد: اصلاحات با امام خمینی(ره) آغاز شد…. درواقع سخن این خبرنگار را اصلاح کرد.
اصلاح و تغییر با امام شروع شد اما بایستی ادامه یابد و این تداوم با فهم درست فکردینی نسبت به مسائل جدید، شناخت ابزارهای مدرن و ارائه طریق برای این مسائل میسر است. همین نیاز را آیت الله هاشمی رفسنجانی هفته گذشته در دیدار مسوولان وزارت صنعت به زبان آورد که فقه باید برای اداره جامعه به روز شود…شناخت موضوع شرط صدور حکم است…شرط روزآمدشدن تحصیلات حوزوی و هماهنگی آنها با مسائل روز، تاسیس رشته های متعدد موردنیاز در حوزه های علمیه است.
باتوجه به دوکتابی که از باب نمونه و مثال ذکر شدند؛ سووال ایسنت حوزه های ما که درسهای اخلاقی و نحله اخلاقی متقن و تاریخی دارند و مجسمه های اخلاق از درون این حوزه ها بیرون آمده و به جامعه معرفی شده اند چرا در مقوله نسبت قائل شدن و تحلیل روابط اخلاق و رسانه و اصولاً پدیده های مدرن واکنش ندارند و گریزانند یا بی اطلاعند. علمای و دانش آموختگان دینی ما بیش از هر عالم و دانشمند دیگر اولی تر به بحث و اظهار نظر در این مورد هستند.
غیر از این است که حوزه ها هنوز فقه و اندیشه امام که حدود چهار دهه پیش وقتی در مورد سینما بحث شد آن سخن تاریخی را به زبان آورد که با سینما مخالف نیسیتم بلکه با فحشا مخالفیم. شاید اگر این سخن نمی بود بزرگترین و سریع الوصول ترین دستاور فرهنگی انقلاب، یعنی سینمای انسان گرای ایران که جهانی شد، شکل نمی گرفت آن هم بی درنگ چند سال بعد از این اظهارات و در زمانی که ایشان در قید حیات بودند. امام در مقام مرجع تقلید از فیلم و سینما بعنوان دستاورد مدرن نه تنها شناخت داشت که مقدمه صدور نظر و حکم است بلکه در مورد آنها اظهارنظر می کرد. دیگر نمونه آن تجلیل ایشان از فیلم گاو اثر سینماگر انسان گرای ایران داریوش مهرجویی است.
اینک ما در زمانه ای هسیتم که نسبت به دوره حیات امام، رسانه وارتباطات تقش آفرینی بیشتر و جدی تری در جامعه پیدا کرده اند. هریک از ما اینک دو جهان داریم : جهان واقعی و جهان مجازی ( ارتباطات اینترنتی). که دومی بر اولی تاثیر می گذارد. باید این پدیده ها را ودیگر پدیده های جدید و جدیدتر جامعه را شناخت و گرنه بازنده خواهیم بود.
دو هفته پیش در ۱۷ اردیبهشت ماه مراسم نکوداشت آسید محمود دعائی روحانی پرفضیلت و متخصص رسانه در محل کتابخانه ملی برگزار شد که یکی از سخنرانان آن آسیدحسن خمینی نوه عالِم حضرت امام بود.
آیت الله سیدحسن خمینی سخنرانی خود را با تمثیلی شروع کرد تا آقای دعائی را با آن توصیف کند. تمثیلی که به نظر بنده که عمری را در رسانه و برای رسانه گذرانده حیرت انگیز، شعف انگیز و امیدبخش بود.
آسید حسن خمینی برای اینکه بگوید که خدمات آقای دعائی از آن نوع خدمات به انقلاب و امام بوده که با اینکه خدمات بسیار تاثیرگذار بوده، هیچگاه نمایان نبوده و خود او هم سعی وافر داشته نامی از خود در این خدمات متجلی نشود، به نظریه ای در موسیقی فیلم اشاره کرد و گفت که می گویند آن نوع موسیقی فیلم، خوب است و تاثیرگذار که ضمن آنکه وجود دارد، شنیده نمی شود. صدای موسیقی برجسته نمی آید اما وجود دارد، وجودی تاثیرگذار.
اینکه نوه مجتهد امام و یک حوزوی چنین به دانش های دستاوردهای دنیای مدرن آگاه باشد که ذکر و تحلیل ظریف شناخت شناسانه از آن بدهد، حیرت انگیز که یک عالم دینی اینچنین دستاوردهای دنیای مدرن را می شناسد و بر آن نظر دارد و شعف انگیز از این جهت که امید به این خواهیم داشت پروژه نیمه تمام امام در حوزه فکر دینی و نوآوری آن، با ایشان و دیگر عالمان مساله روزشناس، بخصوص مجتهدان و اندیشمندان جوان ادامه می یابد.
* کارشناس فرهنگ و ارتباطات

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید