ماجرای اعتراض امام درباره پخش نمازجمعه

برادر کوچک آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با بیان خاطره‌ای از دوران ریاستش در صداوسیما می‌گوید که دوستی امروز صداوسیما با مردم، «دوستی خاله خرسه» است. او همچنین معتقد است منشاء اصلی رفتاری که با برادرش می‌شود، تاثیرگذاری اوست.

به گزارش امیدنامه، گزیده اظهارات محمد هاشمی در گفت‌وگو با «خبرآنلاین» در پی می‌آید:

* حاشیه‌های زندگی بزرگان به بزرگی آنها و میزان تاثیرگذاری‌ای که در جامعه دارند برمی‌گردد. به دنبال این تاثیرگذاری، رقیب، دشمن و مخالف بیشتری پیرامون زندگی بزرگان جمع می‌شوند. اینگونه افراد شروع به تخریب آن بزرگ می‌کنند و برای رسیدن به هدف خود یا ترور شخصیت می‌کنند یا ترور شخص. اگر بخواهیم درباره آیت‌الله هاشمی رفسنجانی این پدیده را بررسی کنیم، می‌بینیم که ایشان جزو اولین کسانی بود که بعد از پیروزی انقلاب مورد ترور قرار گرفت. گروه فرقان در سال 58 پس از ترور شهید مطهری و تیمسار قرنی، به سراغ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی رفتند. در آن زمان بحث حفاظت از شخصیت‌ها خیلی جدی نبود، حتی آقای هاشمی خودشان به نانوایی می‌رفتند و ماشین پژو 404 قدیمی هم داشتند و با همان ماشین در سطح شهر تردد می‌کردند. راننده نداشتند و خودشان رانندگی می‌کردند. بعد از اینکه ایشان را ترور کردند و ترور ناموفق بود، امام دستور دادند که برای ایشان محافظ بگذارند و خانه‌شان را عوض کنند.

* منشاء اصلی رفتاری که با ایشان (آیت‌الله هاشمی) می‌شود، تاثیرگذاری ایشان است. تاثیری که آقای هاشمی در نهضت اسلامی، انقلاب اسلامی، تثبیت نظام، مدیریت جنگ و سایر مسائل داشتند، طبعا باعث دشمن‌سازی و رقیب‌سازی می‌شود. دشمن وقتی اخلاق اسلامی نداشته باشد، از هر راهی وارد می‌شود.

* اینکه عده‌ای نسبت به خاطرات آقای هاشمی ایراد می‌گیرند برای این است که می‌ترسند آقای هاشمی به تدریج واقعیات و حقایق را منتشر کند. قرآن می‌گوید که «انسان خودش می‌داند چیست و چه کار کرده است اما ممکن است عذر بیاورد». مخالفان آقای هاشمی هم می‌دانند که خودشان چه بودند و چه کردند. بنابراین آقای هاشمی تلاش می‌کنند به‌گونه‌ای کار کنند و حرف بزنند که در نسل جوان تردید به وجود نیاید.

* بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ترورهای زیادی داشتیم اما وقتی آقای هاشمی ترور شد امام پیام دادند و در پیامشان گفتند «بدخواهان بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است» یعنی آقای هاشمی را مترادف نهضت اسلامی دانستند. امام آن روز 15 هزار تومان برداشتند و به عنوان صدقه زیر تشکشان گذاشتند و دستور دادند که برای بهبود آقای هاشمی گوسفند قربانی کنند. امام این کار را برای هیچکس نکرد.

* در سال 1340 وقتی پدر ما مرحوم شدند، امام 500 شاگرد داشتند و درس بسیار مهمی داشتند اما درسشان را تعطیل کردند و به احترام آقای هاشمی آمدند و بر جنازه پدر ما نماز خواندند و در تشییع جنازه شرکت کردند. همه اینها به علت علاقه‌ای بود که به آقای هاشمی داشتند و نبوغی که در ایشان دیده بودند. آن رابطه تا زمان حیات حضرت امام ادامه داشت و هنوز هم آقای هاشمی به راه امام ارادت زیادی دارد.

* (درباره القای اختلاف میان آیت‌الله هاشمی و رهبر انقلاب) انگلیسی‌ها می‌گویند تفرقه بینداز و حکومت کن. این اعمال سیاست انگلیسی است که توسط عده‌ای به کار می‌رود. شیوه کارشان این است. نمی‌گویم آنها انگلیسی هستند. این سیاست بیشتر از 300 سال سابقه دارد و عنوان تئوری‌شان این است که تفرقه بینداز و حکومت کن.

* بخش عمده‌ای از جامعه ایرانی، جامعه هدف صداوسیما نیستند چون این رسانه به گونه‌ای رفتار می‌کند که مردم دیگر به آن اعتماد نمی‌کنند و از آن روی‌گردان شده‌اند. حالا مردم کانال‌گردی می‌کنند اما چیزی نمی‌یابند و وقتی چیزی نمی‌یابند به سراغ بی‌بی‌سی، صدای آمریکا یا من و تو می‌روند. اکنون دیگر برای صدا وسیما جامعه ایرانی مساله نیست. چون نمی‌تواند برای جامعه ایرانی برنامه جذابی داشته باشد. این سخن رهبری که درباره جنگ نرم فرمودند، واقعیتی است. جامعه ما با جنگ نرم مواجه است اما صداوسیما با رفتارهایی دارد که بستر لازم را برای دشمنان می‌سازد تا آنها موفق شوند. حداقل بسترسازی می‌کند تا آنها بتوانند پیامشان را برسانند.

* (درباره سانسور آیت‌الله هاشمی در تلویزیون) سانسورها و برخوردها با شخصیت‌های ملی، فراجناحی و حتی بین‌المللی که در صداوسیما انجام می‌شود، فقط در مورد آقای هاشمی نیست. ما امروز ده‌ها شخصیت مثل آقای ناطق یا سیدحسن آقای خمینی داریم که به هر دلیلی مورد بغض مسئولان صداوسیما هستند و مورد سانسور قرار می‌گیرند و مهم نیست که کجا حضور پیدا کرده‌اند. حتی وقتی در تهیه برنامه‌ای گروه‌های افراطی نقش دارند، می‌بینیم که در برنامه تهیه‌شده به این افراد اسائه ادب می‌شود و توهین می‌کنند. این کارها بسترسازی برای دشمنان ملت و انقلاب است که بتوانند موفق شوند و پیامشان را به مردم برسانند. معلوم نیست این کار را عمدی می‌کنند یا از روی عدم توجه. این را باید خودشان جواب بدهند. احتمالا عمدی است.

 

* گاهی بعضی برنامه‌ها و برخی اخبار را نگاه می‌کنم اما به این دلیل که خبر دارم برخی از اخباری که می‌گویند تا چه حد عاری از حقیقت است، کمتر به تلویزیون توجه می‌کنم.

* ما هیچوقت در خانه‌مان ماهواره نداشتیم و الان هم نداریم.

* اختلاف من در کارگزاران مسائل خاص خودش را داشت. آقای مرعشی مصاحبه کرد و گفت که حزب کارگزاران، لیبرال دموکراتیک است، من می‌گفتم که لیبرالیسم با اسلام قابل جمع نیست. شعار آرمانی حزب ما «عزت اسلامی» و برنامه ما از نظر رفتاری «تداوم سازندگی برای ایرانی آباد» است و اگر ما تابع قانون اساسی هستیم و اگر به اسلام فکر می‌کنیم، اسلام و لیبرالیسم مقابل یکدیگر هستند. دو مکتب فکری جداگانه و در برخی موارد متضاد و متعارض هم هستند. بنابراین کسی نمی تواند بگوید من مسلمان هستم و لیبرال هم هستم.

* حرف‌هایی که در مجلس زده شد، صحبت‌هایی که به شخصیت بسیار محترمی مثل آقای صالحی توسط بعضی از این آقایان گفته شد، مسائلی نیست که بدون مجازات باشد. باید به این گفته‌ها رسیدگی شده و مطابق آیین نامه برخورد شود. البته در مورد صحنه‌ای که در آن یکشنبه در مجلس اتفاق افتاد، تعبیر من این است که ما در آنجا زشت و زیبا را با هم دیدیم. از یک طرف حرکت زشت تندروهای افراطی را دیدیم اما در کنارش حرکت مدیریتی قوی آقای لاریجانی را هم دیدیم که بسیار زیبا بود و توانست مسئله را کنترل کند.

* (درباره حوادث سال 88) این قضیه بسیار دنباله‌دار است. اصل قصه در خصوص مسئله انتخابات بود و اختلاف نظری که درباره آن وجود داشت. انتخابات به شکلی انجام شد که عده‌ای معترض بودند و عده‌ای طرفدار بودند. مسائلی در صحنه انجام شد اما بررسی جامع و بیطرفانه نشد. قانون تکلیف را روشن کرده و اینگونه مسائل باید در محکمه قضایی انجام شود. هر کسی خطایی کرد مطابق با خطایی که کرده مجازات شود و اگر هم حق دارد، حقش داده شود. ما هیچوقت از طریق محکمه به این قضیه رسیدگی نکردیم. همیشه بر اساس بیانیه و سخنرانی برخورد سیاسی شده است. این طرف گفته آن طرف فتنه‌گر است و آن طرف هم گفته که تو خودت فتنه را درست کردی.

* یکشنبه بعد از انتخابات، آقای احمدی‌نژاد که کاندیدای پیروز بود در میدان ولیعصر چه کرد؟ چه حرف‌هایی به مردم گفت؟ مردم را خس و خاشاک خواند اما چقدر به این حرف رسیدگی شد؟ آقای احمدی‌نژاد در مناظره چه اتهاماتی به چه شخصیت‌هایی زد؟ چقدر رسیدگی شد یا اصلا چقدر اجازه دادند که طرف مقابل حرفش را بزند؟ این یک‌جانبه‌گرایی در قضیه یک مقداری ابهام به وجود آورد.

 

* البته الان دیگر برای محاکمه خیلی دیر است. آبروهای زیادی رفته است و افراد زیادی دچار محرومیت‌های اجتماعی شده‌اند. در برابرش چه شد؟ یکی از فاسدترین دولت‌ها شکل گرفت. متاسفانه در این ماجرا ما به قانون عمل نکردیم. قانون تکلیف را روشن کرده است. در خصوص انتخابات باید محکمه ویژه‌ای هم وجود داشته باشد. محکمه ویژه‌ای که خارج از نوبت به موضوع رسیدگی کند و این مسئله هم در قانون آمده است.

 

* در آن زمان در سال 64 یا 65 نمازجمعه را از رادیو پخش مستقیم می‌کردیم. معمولا قبل از ساعت دو نمازجمعه تمام می‌شد. در خبر ساعت دو در رادیو مفصل درباره نمازجمعه صحبت می‌کردیم. در تلویزیون ساعت هشت شب خبر بود و مفصل به آن می‌پرداختیم. خطبه‌ها را ضبط می‌کردیم و از تلویزیون پخش می‌کردیم. یک روز که یا شنبه بود یا یکشنبه، سیداحمدآقای خمینی به من زنگ زد که بیا، امام کارت دارد. معمولا همینگونه بود که وقتی امام با من کار داشت، می‌گفت و من می‌رفتم خدمتشان. آن روز هم من رفتم. داخل اتاق شدم، امام روی تخت کوچک نیمکت‌مانندی نشسته بودند و عرق‌چینشان سرشان بود. من سلام کردم و خواستم دست امام را ببوسم، امام دستشان را بلند کردند و گفتند ابتذال را به اوج رسانده‌ای. خیلی جا خوردم. پرسیدم آقا چی را می‌فرمایید؟ فرمودند نمازجمعه را می‌گویم، پخش مستقیم می‌کنید و بعدش در همه خبرها می‌گویید. مردم چه گناهی کرده‌اند؟ گفتم چشم آقا می‌روم و درستش می‌کنم. می خواهم بگویم افراط در هر چه باشد، ولو خطبه‌های نمازجمعه، زیاد به آن پرداختن مناسب نیست و به جای تاثیر مثبت، تاثیر منفی دارد. اینکه حالا می‌بینیم کسی سراغ صداوسیما نمی‌رود، به دلیل همین افراط‌کاری‌هاست. تصور می‌کنند که دوست مردم هستند اما این از دوستی‌های خاله خرسه است.

 

افزودن نظر جدید