فراز‌ و‌ نشیب‌های حیات سیاسی آیت‌الله منتظری

حیات ۸۷ ساله آیت‌الله منتظری را می‌توان از دو منظر مهم فعالیت‌های سیاسی و فعالیت‌های علمی تقسیم‌بندی کرد؛ به‌نحوی‌که او از سال‌ها پیش از انقلاب همراه با امام علیه رژیم پهلوی فعالیت می‌کرد و چندین‌بار تبعید و حبس نتیجه استمرار این شخصیت در راه مبارزه بود. بعد از پیروزی انقلاب نیز در مسئولیت‌های مختلفی انجام وظیفه کرد. از منظر فقهی نیز سابقه تألیف و تدریس او مهم به نظر می‌رسد. در مجال پیش‌رو می‌کوشیم گذاری بر این دو بحث داشته باشیم.

به گزارش  امیدنامه به نقل از  شرق، آیت‌الله منتظری در عید نوروز سال ۱۳۴۵ در پی دستگیری فرزندش به دلیل پخش اعلامیه در حرم حضرت معصومه (س) توسط ساواک احضار و بازداشت شد که در نهایت با اعتراض علما و روحانیون حوزه علمیه پس از هفت ماه از زندان آزاد شد.

چند ماه از این بازداشت نگذشته بود که او برای توسعه‌بخشی و تداوم جریان مبارزه به‌طور مخفیانه برای زیارت عتبات در عراق و ملاقات با امام راهی عراق شد، اما حکومت که از این سفر مطلع شده بود هنگام بازگشت از عراق او را در منطقه مرزی دستگیر و روانه زندان کرد که پس از تحمل حدود پنج ماه زندان آزاد شد. ساواک در خارج از زندان نیز همیشه او را تحت نظر داشت و در زمان برگزاری جشن‌های تاج‌گذاری به عنوان راهکاری جدید تصمیم به تبعید او به مسجد سلیمان گرفت که این تبعید سه ماه طول کشید.

پس از آن در مسجدسلیمان به او ابلاغ شد که نباید به قم برود ولی آیت‌الله منتظری به قم رفت و با وجود ممانعت شدید ساواک عده زیادی از علما، استادان و طلاب حوزه علمیه با او دیدار کردند تا آنکه از سوی ساواک به نجف‌آباد منتقل شد و در آنجا تحت مراقبت شدید قرار گرفت.

هنوز چندماهی از پایان تبعید به مسجدسلیمان و انتقال به نجف‌آباد نگذشته بود که به دلیل ادامه فعالیت‌های سیاسی‌اش به ویژه در خطبه‌های نمازجمعه که آیت‌الله منتظری آن را در نجف‌آباد پایه‌گذاری کرده بود، ساواک مجددا او را دستگیر و پس از محاکمه به سه سال زندان و در دادگاه تجدید نظر به یک‌سال‌ونیم زندان محکوم کرد و به زندان قصر انتقال داد.

آیت‌الله منتظری پس از سپری‌کردن دوران محکومیت، در اردیبهشت ۱۳۴۹ آزاد و راهی قم شد ولی حکومت مایل به حضور او در میان طلاب و علمای حوزه علمیه قم نبود و دوباره او را به زادگاه خود تبعید کرد. او در نجف‌آباد به فعالیت‌های خود ادامه داد و در ضمن ایراد خطبه‌های نمازجمعه و سخنرانی‌های خود از حکومت شاهنشاهی انتقاد می‌کرد.

هجوم جمعیت در روز‌های جمعه از شهر‌های دور و نزدیک به نجف‌آباد به اندازه‌ای بود که این شهر به عنوان دومین پایگاه انقلاب بعد از قم درآمده بود و گزارش ساواک اصفهان در مورد آن چنین بود: «نمازجمعه منتظری یک پایگاه سیاسی برای مبارزه با رژیم است». مدت تبعید به نجف‌آباد مجموعا حدود سه سال طول کشید.

بار دیگر رژیم حضور آیت‌الله منتظری در زادگاه خود را تحمل نکرد و او را به سه سال تبعید در طبس محکوم کرد. حضور او در طبس باعث اجتماع مبارزین شد. طبق گفته مقامات امنیتی شهر طبس، در مدت اقامت آیت‌الله منتظری علاوه بر مردم شهر، نزدیک به ۵۰ هزار نفر از مردم شهر‌های دیگر ایران برای دیدار با او وارد طبس شدند که همین رقم خیرکننده باعث نگرانی ساواک و انتقال او از طبس پس از گذشت یک سال شد.

از جمله اقدامات مهم منتظری در طبس، نوشتن نامه سرگشاده به علما و مردم ایران در مورد اتحاد علیه «امپریالیسم و صهیونیسم» (آمریکا و اسرائیل) بود که خشم رژیم را برانگیخت و طبق اسناد به‌جای‌مانده از ساواک عده زیادی به جرم توزیع این اعلامیه دستگیر شدند یا تحت تعقیب قرار گرفتند.

تسلیم‌ناپذیری منتظری و پافشاری بر فعالیت‌های سیاسی چنان بود که در اواسط سال ۱۳۵۳ رژیم به تبعید مجدد او تصمیم گرفت و او را از طبس به خلخال تبعید کرد. از آنجا که زبان مردم آنجا ترکی آذربایجانی بود، نفوذ آیت‌الله منتظری در آغاز سرعت چندانی نیافت، اما اختلاف زبان نیز منجر به سکوت و سکون وی نشد و در نهایت یکی از امام جماعت‌های آن شهر مسجد خود را در اختیار او قرار داد.

این مسجد نوساز که توسط هیئت امنا اداره می‌شد، مکان مناسبی برای بسط و گسترش اندیشه‌های اسلام‌گرایی شد. مأموران رژیم از بی‌باکی او نگران شده بودند و از راه‌های مختلف برای تضعیف آیت‌الله منتظری کوشیدند و در نهایت پس از گذشت حدود چهار ماه او را به تبعیدگاه سقز منتقل کردند.

در تبعیدگاه سقز با وجود زمستانی بسیار سخت و حداقل امکانات شهری آیت‌الله منتظری آخرین دوران تبعید خویش را گذراند. با وجود دوری از شاگردان و دوستان و تفاوت زبانی و مذهبی با مردم بومی منطقه، ساواک از دیدار مردم با او دچار نگرانی شده و از مرکز خواستار تصمیم‌گیری در این زمینه شد؛ از سوی دیگر، درباره برگزاری مراسم سالگرد ۱۵ خرداد در مدرسه فیضیه قم که ده‌ها نفر از دوستان و شاگردان او دستگیر شدند و ساواک به ارتباط دستگیرشدگان با آیت‌الله منتظری پی برده بود، تصمیم به بازداشت و انتقال او به تهران گرفت. تیرماه ۱۳۵۴ بود که آیت‌الله منتظری را از تبعیدگاه سقز روانه زندان کردند.

ابتدا او را به بازداشتگاه کمیته مشترک تهران بردند و فردای آن روز روانه زندان اوین کردند و در اوین شش ماه را در سلول انفرادی گذراند. در این بازداشتگاه‌ها با فشار‌های روحی و جسمی روبه‌رو شد. در زیر همین فشار‌ها و شکنجه‌ها بود که شکنجه‌گر ازغندی به او گفته بود: «علت اینکه تو را از حوزه دور نگه می‌داریم و از این طرف به آن طرف می‌فرستیم این است که یک خمینی دیگر به وجود نیاید».

پس از شش‌ماه بلاتکلیفی در زندان اوین در‌نهایت در یک دادگاه نظامی به اتهام کمک به جنبش اسلامی و خانواده زندانیان سیاسی و اقدام برای تشکیل حکومت اسلامی، به ۱۰ سال زندان محکوم شد، اما در زندان نیز همراه علمایی همچون آیت‌الله طالقانی به فعالیت‌های جنبش اسلامی و سیاسی ادامه داد.

در پیامی که امام خطاب به آیت‌الله منتظری به‌مناسبت آزادی او صادر کرد چنین آمده بود: «هیچ از دستگاه جبار جنایتکار تعجب نیست که مثل جناب‌عالی شخصیت بزرگوار خدمتگزار به اسلام و ملت را سال‌ها از آزادی، ابتدایی‌ترین حقوق بشر محروم و با شکنجه‌های قرون‌وسطایی با او و سایر علمای مذهب و رجال آزادی‌خواه رفتار کند. خیانتکاران به کشور و ملت از سایه مثل شما رجال عدالت‌خواه می‌ترسند. باید رجال دین و سیاست در بند باشند تا برای اجانب و بستگان آنان هرچه بیشتر راه چپاول بیت‌المال و ذخائر کشور باز باشد».

میزان مقبولیت و محوریت آیت‌الله منتظری در مبارزه و انقلاب تا آنجا بود که امام خمینی در زمان تبعید، او را به عنوان نماینده تام‌الاختیار خویش در ایران منصوب کرد. آیت‌الله منتظری بعد از انقلاب ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی را به عهده داشت و در قراردادن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نقش مهمی را ایفا کرد. او همچنین از اعضای شورای انقلاب بود.

در سال۱۳۶۴ مجلس خبرگان رهبری با نظر به ادامه رهبری پس از فوت امام و با در‌نظرداشتن اقبال عمومی مردم نسبت به آیت‌الله منتظری تصمیم گرفت که او را به‌عنوان قائم‌مقام رهبری معرفی و اعلام کند که در نهایت به دلیل پیدایی اختلافاتی در اواخر دهه ۶۰ ازسوی امام از قائم‌مقامی عزل شد.

چندسال پیش مرکز اسناد انقلاب اسلامی، خاطراتی از سید رحیم میریان، از محافظان بیت امام را منتشر کرد که در بخشی از آن خاطرات آمده بود: «والله من فکر می‌کنم بعد از جریان همان قطع‌نامه که آقا فرمود: این جام زهر را من خوردم شاید واقعا همین بوده، این یک طرف قضیه بوده، یک طرف هم آن جریانات قم و جریان برکناری آقای منتظری بود. خوب واقعا این ضربه بزرگی بود. چون امام چندین بار در آن روزی که می‌خواست این برنامه را [برکناری آیت‌الله منتظری]پیاده کند، گریه کرد.

آقا ناراحت بودند از این کاری که می‌خواهد بشود، اما خوب، چون اسلام در میان بود و خطر برای اسلام بود و انقلاب اسلامی، دیگر امام چاره‌ای نداشتند. کما اینکه شب قبل هم به یکی از نوه‌ها، گفته بودند که اتفاقی می‌خواهد بیفتد که دوست و دشمن را ناراحت می‌کند و خیلی ناراحت کننده است، اما نگفته بودند که چه اتفاقی. تا روزی که برنامه آقای منتظری شد».

جایگاه فقهی آیت‌الله منتظری
محمدتقی فاضل‌میبدی، از شاگردان آیت‌الله منتظری، درباره جایگاه فقهی آن مرحوم گفت: «مرحوم آیت‌الله منتظری از شاگردان آیت‌الله بروجردی بود و به گواه کسانی که در کلاس‌های درس آیت‌الله بروجردی شرکت می‌کردند، آن مرجع برجسته توجه ویژه‌ای به آیت‌الله منتظری داشت. بعد از آن همراه با آیت‌الله مطهری شاگرد مرحوم امام شد.

آیت‌الله منتظری علاوه‌بر آنکه در فلسفه، فقه و اصول تحصیل می‌کرد، از دوران جوانی تدریس هم می‌کرد و تا پایان عمرش شاگردان بسیاری را تربیت کرد. شاید کمتر کسی به علم فلسفه آن مرحوم توجه کرده باشد، اما در فلسفه هم تلاش بسیاری کرد.

او در فقه هم کم‌نظیر بود. آیت‌الله منتظری در فقه بسیار کنجکاوی می‌کرد و به‌ویژه این اواخر که قدری مبانی‌اش متحول شده بود، سعی می‌کرد فقه را با مقتضیات روز تطبیق دهد و در بحث‌های غیرعبادی مانند جزا، اقتصاد و امثالهم می‌گفت که این‌ها مبانی غیبی ندارند و عقلایی است و سیره عقلا حسن و قبح آن‌ها را تعیین می‌کند.

مثلا باور داشت که در مجازات یک مجرم مناطش قابل شناسایی است و باید بر اساس مصلحت عقلانی عمل کرد». این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: «آیت‌الله منتظری علاوه‌بر آنکه یک فقیه برجسته بود، آزادگی عجیبی داشت و چه در دوران آیت‌الله بروجردی و چه در دوران امام در مسائل مختلف هیچ‌گاه تحت‌تأثیر ابهت کسی قرار نمی‌گرفت و اگر در موضوعی به فهمی می‌رسید، بدون هیچ ملاحظه‌ای فهمش را ابراز می‌کرد. می‌دانیم که ایشان در اواخر دهه ۶۰ اختلافاتی با امام داشت و اختلافات خود را گاه به صورت شفاهی و گاه به شکل کتبی به امام منتقل می‌کرد، اما از منظر فقهی تا آخر عمرش از امام دفاع می‌کرد و ایشان را اعلم می‌دانست».

فاضل‌میبدی فعالیت‌های فقهی آیت‌الله منتظری پس از رحلت امام را این‌گونه توصیف کرد: «تا زمانی که حسینیه ایشان باز بود، تدریس داشت و در دوران حصر هم برای اعضای خانواده‌اش منظومه می‌گفت که شرح منظومه‌اش هم چاپ شده است. شرح منظومه ملاهادی سبزواری توسط آیت‌الله منتظری یکی از بهترین شرح‌هاست و واقعا یادگار بی‌بدیلی از این شخصیت وارسته است.

آیت‌الله منتظری در دوران محدودیت‌ها به‌شدت روی نهج‌البلاغه هم کار کرد و تفسیر ارزشمندی از این اثر از خود به‌جای گذاشت. آیت‌الله منتظری در تمام فرازونشیب‌های زندگی‌اش؛ چه دورانی که علیه رژیم شاه فعالیت می‌کرد، چه دوران قائم‌مقامی رهبری‌اش و چه در دوران حصر هیچ‌گاه فعالیت علمی را رها نکرد. افزون‌بر تمام اینها، ویژگی منحصربه‌فرد او اخلاق بود و هیچ‌وقت و در هیچ شرایطی برخلاف عقیده‌اش قدمی برنداشت».

افزودن نظر جدید