سنجشِ «اميد»

عبدالکریم حسین زاده،عضو فراکسیون امید در اعتماد نوشت:

اگر بخواهيم بر اساس تحليل SWOT عملكرد جريان يا فراكسيون اميد را تحليل و بررسي كنيم قاعدتا بايد تمامي عوامل بيروني و دروني را مدنظر قرار دهيم. در اين ميان عوامل بيروني كه شايد بتوان آن را در جريان رقيب و حاميان غيرعلني رقباي اصلاحات تحليل كرد، قائل به توفيق و اثربخشي عملكرد اصلاح‌طلبان و فراكسيون اميد نيستند. لذا با توجه به اينكه اساسا در اين نكته، ترديدي وجود ندارد، اينجا بنا ندارم به اثرگذاري و تاثيرات اين دست عوامل در ميزان كاميابي و...

ناكامي جريان و فراكسيون اميد بپردازم. اما در تحليل عوامل دروني فراكسيون اميد نيز بدوا بايد به اين مهم توجه داشته باشيم كه نقش مخرب و مخل عوامل بيروني در عدم توفيق فراكسيون اميد در تحقق برخي اهداف خود، اگر بيش از عوامل دروني يعني ضعف‌ها و كوتاهي‌هاي خود اميدي‌ها نباشد، احتمالا اثرات منفي عوامل بيروني كمتر از اين عوامل دروني هم نيست و با نگاهي خوشبينانه بايد بگوييم كه اين عوامل بيروني و دروني، دست‌كم هم‌ارز يكديگر موثر بوده‌اند.
اين ميان شايد يكي از اساسي‌ترين و مهم‌ترين ضعف‌هاي ما در فراكسيون اميد، ضعف در عدم برقراري ارتباط با بخش‌ها و حوزه‌هاي مختلف بود. به اين ترتيب كه فراكسيون اميد اولا در برقراري ارتباط با ديگر طيف‌ها و فراكسيون‌هاي درون پارلمان دچار ضعف بود، در ثاني در برقراري ارتباط با احزاب اصلاح‌طلب و همسو كه بيرون پارلمان فعال بودند، مشكلاتي داشت و ثالثا در برقراري ارتباط با اعضاي اصلاح‌طلب دولت يا شوراي شهر و ديگر بخش‌هاي حاكميت نيز دچار اختلالاتي بوديم. چنان‌كه ديديم با وجود آنكه تقريبا تمامي احزاب اصلاح‌طلب بيرون پارلمان در بدنه فراكسيون عضو يا اعضايي متعدد داشتند، به‌ جاي آنكه از طريق اين رابط‌ها نقطه‌نظرات و راهكارهاي خود را به اطلاع فراكسيون برسانند و نسبت به ايجاد تعامل سازنده و پويا با فراكسيون اميد گام بردارند، نقدها، ايرادها و بعضا گلايه‌هاي‌شان را از طريق رسانه‌ها يا فضاي مجازي اعلام مي‌كردند.
نكته ديگر اينكه فراكسيون اميد به ‌لحاظ نفرات و اعضا، تشكيلاتي جوان و تازه‌نفس بود. به هر حال در آستانه انتخابات مجلس دهم، بسياري از كانديداهاي اصلاح‌طلب با حكم ردصلاحيت شوراي نگهبان از حضور در انتخابات بازمانده بودند و ليست‌هاي انتخاباتي جريان اصلاحات بر اساس مقدورات و امكانات روي زمين تدوين شد كه خروجي آن هم تشكيل فراكسيوني نسبتا جوان درون پارلمان بود. اين مساله در حالي كه از بسياري جهات به برگ برنده فراكسيون تبديل شد و شايد همين جوانان پويا و اصلاح‌طلب نبودند، موفق نمي‌شديم در 4 سال اخير با حضور در كميسيون ماده 10 احزاب، هيات نظارت بر مطبوعات يا هيات مركزي نظارت بر انتخابات شوراها زمينه‌ساز تحولات بنيادي در توسعه سياسي شويم. اما در عين حال اين وضعيت مصائبي را هم به‌ همراه داشت و ازجمله اينكه باعث شد برخي همكاران درون فراكسيون اميد براي خود جايگاه پدرسالاري قائل بودند. به عنوان مثال در آستانه انتخابات هيات رييسه يكي از اجلاسيه‌ها، در بخشي از فضاي رسانه‌اي جريان اصلاحات شايعه شد كه اميد براي رساندن عارف به رياست مجلس حاضر به ائتلاف با پايداري شده است. حال آنكه شخصا به عنوان مسوول كميته انتخابات فراكسيون در تمامي 4 سال گذشته اين شايعه را به ‌شدت تكذيب مي‌كنم. از طرفي ما معتقد بوديم بايد به ‌فراخور گفتمان سياسي قدرتمندي كه از آن نمايندگي مي‌كنيم، كنش سياسي درخور داشته باشيم و به همين دليل بر لزوم حضور در انتخابات و اعلام كانديدا براي تمامي اركان هيات رييسه اصرار داشتيم و اين مساله با راي فراكسيون عملياتي شد. اما متاسفانه برخي پدرخوانده‌هاي بيرون پارلمان اعلام كردند كه «خط قرمزشان علي مطهري» است و اگر او از حضور در هيات رييسه بازبماند، فراكسيون اميد بايد پاسخگو باشد. اين رويه تا آنجا پيش رفت كه اين افراد از نمايندگان نزديك به خود در فراكسيون اميد خواستند به علي مطهري راي ندهند تا او از حضور هيات رييسه باز بماند و آن پدرخوانده‌ها بتوانند ماهي خود را از اين آب گل‌آلود صيد كنند. البته ما مسووليت تمامي عواقب رويكرد و تاكتيك انتخاباتي‌مان را به‌ طور تام و تمام مي‌پذيريم اما رويكرد پدرسالارانه و عدم پذيرش نظر و خواست جمع و بي‌توجهي به تصميم‌گيري و سياست‌ورزي برپايه خرد جمعي، رويكردي است غيراصلاح‌طلبانه كه همواره براي جريان اصلاحات هزينه‌ساز شده است.
ازطرفي بخش‌هايي از بدنه و بزرگان جريان اصلاحات به ‌نحوي نسبت به عملكرد اميدي‌ها نظارت مي‌كردند كه برخي نمايندگان و اعضاي فراكسيون را به ‌سمت رويكردي انفرادي سوق داد و بعضا مي‌ديديم برخي اعضاي فراكسيون به‌ جاي پيگيري اهداف اصولي و اساسي فراكسيون كه بر پايه خرد جمعي تدوين شده بود، به سوي حركات خودسر و انفرادي رفتند تا مگر به اين ترتيب، بتوانند نظر مثبت بخشي از افكار عمومي يا بزرگان اصلاحات را جلب كنند. اتفاقي ناميمون كه فراكسيون اميد را از اهداف اساسي و بنيادي خود منحرف كرد.
به‌جز اين موارد سنجش عملكرد «اميد» بدون در نظر گرفتن شرايط بيروني ناممكن است. فراكسيون اميد در شرايطي كار خود را آغاز كرد كه كشور تحت شديدترين مشكلات بود و در ميانه راه نيز با مصائبي كه در موضوع برجام شاهد بوديم، بر اين مشكلات عديده افزوده شد. همچنين اميد در شرايطي كار خود را در مجلس آغاز كرد كه دو فراكسيون ديگر با وزني نسبتا مشابه فعال بود و دست‌كم يكي از اين دو فراكسيون رقيب، از اساس به اين دليل تشكيل شده بود كه از تحقق اهداف اصلاح‌طلبان جلوگيري كند.
در نهايت اگر واقعا به ‌دنبال دستيابي به تحليلي منطقي از جريان و فراكسيون اميد باشيم و بخواهيم با رويكردي منطقي و منطق رياضي دقيق - چنانچه اشاره كردم مثلا با روش SWOT - به بررسي عملكرد فراكسيون اميد بپردازيم و همه عوامل دروني و بيروني را لحاظ كنيم، بايد بدانيم كه هيچ تشكيلات و مجموعه‌اي به رفورم و اصلاح نمي‌رسد، مگر آنكه رويكرد رفورميستي را از خود آغاز كند. بنابراين معتقدم بايد به عوامل دروني بازگشته و در تحليل عوامل دروني، لاجرم ناچار به كنار گذاشتن ادغام برخي احزاب اصلاح‌طلب در يكديگر و همچنين كنار گذاشتن بدلي‌هاي جريان اصلاحات هستيم تا با اتخاذ ساز و كاري منطقي مبتني بر خرد جمعي زمينه اصلاحِ اصلاحات را فراهم كنيم. فراموش نكنيم اصلاحات، از اصلاح‌طلبان مهم‌تر است و نبايد اصلاحات را براي اصلاح‌طلبان هزينه كنيم؛ اين اصلاح‌طلبان هستند كه بايد براي اصلاحات هزينه بدهند.

افزودن نظر جدید