اهالی فرهنگ و هنر به دولت روحانی اعتماد کردند 

مجید سرسنگی در روزنامه االکترونیک امیدایرانیان نوشت: اگر کسی بخواهد عملکرد فرهنگی دولت را ارزیابی کند حتما باید شرایط و مشکلات و موانع را هم در نظر بگیرد. طبیعتا ما در جامعۀ فرهنگی و هنری توقعات و مطالبات زیادی داریم اما سوال این است که آیا در مجموعه کشور ما سازوکار به شکلی هست که دولت بتواند به تمام این توقعات جامه عمل بپوشاند. به نظرمن اینگونه نیست. 

واقعیت این است که وزارت فرهنگ ارشاد به عنوان مرکز سیاست گذاری و نظارت بر فعالیت های فرهنگی و هنری مبسوط الید نیست و حرف آخر را در حوزه فرهنگ و هنر نمی زند. متاسفانه به همین خاطر خیلی از ایده هایی که مدیران برای این حوزه دارند –که ایده های خوبی هم هست- وقتی به میدان عمل وارد می شوند نمی توانند ایده ها را اجرایی کنند چرا که سازمان ها و نهادهای موازی، جریان های مخالف ورقیبان سیاسی بشدت روی این حوزه تمرکز دارند و طبیعتا نمی توان توقع داشت همه آرمانها و ایده های یک رئیس جمهور یا دولت در زمینه فرهنگ و هنر در ظرف چهارسال عملی شود. زمان هم کوتاه است. واقعا چهارسال برای اینکه بخواهیم یک کار فرهنگی و هنری نهادینه و دراز مدت بکنیم زمان کوتاهی است. کار فرهنگی هنری کاری زمان بر است و نیازمند یک دوره زمانی طولانی است. بنابراین برای اینکه بخواهم راجع به دستاوردهای دولت یا احتمالا عدم توفیقات صحبت کنم باید مخاطبان را به این نکته توجه بدهم که بشدت به آن اعتقاد دارم؛ متاسفانه سازوکارها در کشور ما به گونه ای نیست که دستگاه متولی فرهنگ و هنر بتواند همه شعارها و منویات رئیس جمهور و دولت را آنگونه که می خواهند پیاده کند. اما در محدوده کاری که قابل قبول و واقعگرایانه! به نظرم دولت هم توفیقاتی داشته و هم نقایصی داشته است. توفیقاتش در درجه اول بازگرداندن یک اعتماد نسبی هست بین هنرمندان و دولت و دستگاههای اجرایی فرهنگی دولت مثل وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی است. متاسفانه در دولت قبل یک بی اعتمادی شدید بین هنرمندان و مسئولان هنری و فرهنگی ایجاد شده بود. مثل بسته شدن خانه سینما، تعطیل شدن ارکستر سمفونیک و محدویدت هایی که در حوزه موسیقی ایجاد شده بود و مسائلی از این دست باعث شده بود فضا فضای خوبی نباشد.ما در یک کشور زمانی می توانیم یک توسعه فرهنگی و هنری خوب داشته باشیم که مدیران و مسئولین،هنرمندان و مخاطبین-که مردم هستند- در یک تعامل مثبت و سازنده باشند و به همدیگر اعتماد کنند.متاسفانه در دولت قبل این اعتماد مخدوش شده بود و به نظرم می رسد یکی از اتفاقات خوبی که افتاد این اعتماد نسبتا به جامعه فرهنگی بازگشت و جامعه هنری حس کرد رئیس جمهور و دولت می خواهند از ته قلب که این حوزه توسعه پیدا کند و مشکلاتش حل شود. اقدامات خوبی هم انجام شد شاید یکی از اقدامات مثبتی که دولت آقای روحانی انجام داد علیرغم همه سختی های سیاسی که این کار داشت بحث تغییر و تحول در حوزه فرهنگ هنر بود. تغییر وزیر کار ساده ای نیست. به نظرم می رسد همین که دولت و رئیس جمهور حرف هنرمندان را شنیدند و قبول کردند که نواقصی دروزارت ارشاد هست و رفت به سمت تغییر ایجادکردن یک اتفاق کاملا مثبت است. در سطح بالای وزارت هم آقای دکتر صالحی امیری به نظرم هم انسان متدین و سلامتی است و هم اینکه دیدگاههای خوبی در حوزه فرهنگ و هنر دارند و تجربیات خوبی هم کسب کرده اند. معتقدم حضور ایشان نشان داد دولت صدای هنرمندان را می شنود و واقعا دوست دارد که این تغییر و تحولات به نفع جامعه هنری و فرهنگی رخ بدهد. به نظر می رسد فضای ادبیات و کتاب دراین دوره فضای بازتری نسبت به دوره قبل شد و این جای قدردانی و شکرگزاری دارد. در زمینه مطبوعات هم توفیقاتی که به دست آمد نسبت به دولت قبل خیلی بیشتر و بهتر بود. 
اما همانطور که گفتم نقایصی هم بود. به نظر می رسد دولت شاید به دلیل درگیریهای زیادی که با مسایل اقتصادی و همچنین مسایل سیاست خارجی، برجام و رفع تحریم ها داشت طبیعتا ناچار بود بخش عمده ای توان خودش را روی حل این مشکلات بگذارد و کمتر فرصت کرد روی مساله فرهنگ وهنر تمرکز کند. امیدوارم اگر این دولت دردوره دوم هم توفیق پیدا کرد که به خدمتگزاری خودش ادامه بدهد.اکنون باتوجه به اینکه شرایط اقتصادی نسبت به دوره قبل بهتر و وضعیت روابط بین المللی ما با جهان و کشورهای دیگر بهبود پیدا کرده است و آن خطراتی که در حوزه مسایل هسته ای متوجه ایران بود با انعقاد برجام رفع شده و خوشبختانه یک آرامش نسبی درجامعه، روابط خارجی و بین المللی به وجود آمده است امیدوارم دولت دردوره دوم بتواند یک مقدار تاکید و تمرکز بیشتری روی مسایل فرهنگی و هنری بگذارد و آن توقعاتی را که جامعه هنری دارند به منحصۀ ظهور برساند . ما در سینما، تئاتر، موسیقی،ادبیات ، هنرهای تجسمی ودر فضای عمومی فرهنگ و هنر مشکلات و نوقصی داریم که نیازمند توجه جدی و فوری است که باتوجه به توانی که دولت دارد و نشان داده اگر تمرکز کند می تواند به خوبی مسایل را تجزیه و تحلیل کرده و مشکلاتش را حل کند انشالله این تمرکز را روی بخش فرهنگ و هنر هم بگذارد و مشکلات این بخش را حل کند.
اما چند موضوع مهم وجود دارد که انتظار می رود دولت به آنها نیز توجه بیشتری داشته باشد. یکی از آنها بحث منزلت هنرمندان است که باید به آن توجه شود. فکر می کنم اولین چیزی که هنرمندان و اهالی فرهنگ نیازداشته و انتظار دارند این است که منزلت اجتماعی متشخصی داشته باشند. این منزلت هم در حوزه حرفه ای و هم در حوزه معیشتی است. در حوزه معیشتی بعضی از هنرمندان ما دچار مشکلات زیادی هستند. معتقدم یکی از جهت گیریهای دولت باید این باشد که این معضلات را حل کند.هنرمندی که مسایل معیشتی آزارش می دهد نمی تواند آن جور که باید و شاید آثار برجسته ای را خلق کند. هنرمیدی که درگیر مسایل روزمره زندگی اش باشد قدرت خلاقه خودش را از دست می دهد. در زمینه حرفه ای هم دولت باید حمایت بیشتری از هنرمندان بکند. دخالت هایی که از جهت ها و جناح های مختلف در کارهای هنری می شود موضوعی است که دولت باید جلویش را بگیرد. نمی شود در یک نظامی که قانون اساسی دارد و وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی داشته و درواقع وظایف مشخصی برعهده این وزارتخانه است کسان دیگری تصمیم بگیرند که آیا ما باید کنسرت برگزار بکنیم یا نکنیم؟! یا آیا کتاب چاپ بکنیم یا نکنیم؟ یا آیا باید بحث مطبوعات را توسعه بدهیم یا ندهیم و در دیگربرنامه های هنری نیز همینطور. بنابراین پرداختن به منزلت حرفه ای و معیشتی هنرمندان باید در اولویت کار قرار بگیرد. توجه به زیرساخت های فرهنگی نیز از موضوعات بسیار مهم است. متاسفانه مدیران ما چون عمرمدیریتی شان کوتاه است از شروع کارشان سعی می کنند بیشتر به کارهایی بپردازند که در دوره مدیریت خودشان جواب می دهد. واقعیت این است ما در کار فرهنگی نباید فقط به مدیریت دوران خودمان فکر کنیم بلکه باید به فکر آینده هم باشیم. 
واقعیت این است که زیرساخت های فرهنگی و هنری ما کافی نیست.سینما ، سالن نمایش و تئاتر و سالن موسیقی به اندازه کافی نداریم. گالری و نمایشگاه تجسمی به اندازه کافی وجود ندارد. ظرفیت های نشر کتاب و سرانه مطالعه در کشورمان بسیار پایین است و این به هیچ وجه در شان یک نظام فرهنگی مثل جمهوری اسلامی نیست. درحوزه مطبوعات هم زیرساختهایمان شایسته خیل عظیم اهالی فرهیخته و فخیم مطبوعات کشور نیست. این درحالی است که توجه به زیرساخت های فرهنگی و هنری هم یک اولویت اصلی است که باید به آن توجه کرد.
نکته مهم بعدی کار علمی و توسعه دانش بنیان درفرهنگ و هنر هست. در یک مملکت نمی توانیم با آزمون و خطا توسعه فرهنگی را پیش ببریم. متاسفانه در این سالها جای پژوهش ها و تحقیق های علمی برای تبیین چارچوب توسعه نظری فرهنگ و هنر خالی بوده است. حتما باید در این دوره توسعه فرهنگی و هنری ما دانش بنیان شده و براساس چارچوب های نظری-علمی جلو برود. تعاملات بین الملی در زمینه فرهنگ و هنر عاملی است که هم می تواند باعث شادابی و شکوفایی فرهنگی و هنری ما باشد و هم اینکه میراث فرهنگی و هنری ما را به دنیا نشان بدهد. این اتفاق یک سود دوسویه دارد چراکه از یک طرف می تواند باعث شود که هنرمندان ما با تجربیات جهانی آشنا شوند و از طرف دیگر می تواند حرف فرهنگ و هنر ما را در سطح دنیا و بین الملل مطرح کند. بنابراین گسترش روابط بین الملی باید مورد توجه قرار بگیرد. در مجموع فکر می کنم ما نیاز داریم که دردولت دوم هم از منظر نظری و هم عملی یک حرکت پویاتر و توفنده تر را ایجاد کنیم. در انتها امیدوارم در پایان دولت دوم آقای روحانی بتوانیم ادعا کنیم که در این هشت سال وضعیت فرهنگ و هنر در کشور نسبت به دوره های قبل ارتقا پیدا کرده و توانسته بخش عمده ای از مطالبات فرهنگی و هنری جامعه ما را جوابگو باشد.

 

 

افزودن نظر جدید