راهکارهای اصلاح طلبان برای دستیابی به اجماع

هرچه به24خردادسال1392نزدیک می شویم، ماراتن انتخابات حساس تر و مهم تر جلوه می کند. موفقیت یاعدم موفقیت جریان های سیاسی از جمله اصلاح طلبان به عنوان تفکر و شیوه ای که طیف متنوع و گسترده ای را در بر می گیرد، به اتخاذ سریع تصمیم های صحیح و اجرای فوری ودقیق این تصمیم ها بستگی دارد.
راهکارهای اصلاح طلبان برای دستیابی به اجماع

حمیدرضا موحدی‌زاده

چنین تصمیم هایی در سازمان ها توسط گروهی از افراد یا نمایندگان احزاب و تشکل ها اتخاذ می شود. محیط تصمیم گیری جمعی توسط گروهی از افراد شکل می گیردکه به منظور انتخاب مناسب ترین راهکار قضاوت هایشان نسبت به مجموعه ای از معیارها و اهداف اظهار می دارند.
درمحیط تصمیم گیری گروهی روش های بسیاری برای آشتی دادن نگرش و داوری نخبگان ومشارکت کنندگان درفرآیند تصمیم گیری گروهی وحصول اجماع به کار می رود.
فرآیندتصمیم گیری گروهی به عنوان موقعیتی توصیف می شود که در آن :
الف ) دو یا چند نفردرآن مشارکت دارندکه اولویت های(سیستم های ارزشی) متفاوتی  دارنداما به اطلاعات دسترسی یکسان دارند.هرکدام از اعضای گروه با ادراک، طرزنگرش، انگیزه و شخصیت منحصر به خودشان توصیف می شوند.
ب) وجود و ضرورت یک مساله را تشخیص می دهند.
ج) برای رسیدن به یک تصمیم جمعی و مشترک کوشش می کنند.
در جایگاه گروهی به علت اختلاف سلیقه و عقیده میان افراد و گروه ها، روش های گوناگونی برای آشتی دادن نگرش ها و قضاوت مشارکت کنندگان به کار برده می شود که می توان به موارد زیر اشاره نمود :
1- اجماع: اجماع بر حصول اتفاق نظر واحد در میان مشارکت کنندگان در داوری ها دلالت دارد.
2- رای گیری، توافق و مصالحه: زمانی که اجماع حاصل شود گروه به رای گیری یا توافق بر روی قضاوت ها بسنده می کند.
3- میانگین هندسی قضاوت های افراد: در صورتی که اجماع حاصل نشد و گروه تمایلی به رای گیری یا توافق و مصالحه نداشته باشد می توان میانگین هندسی قضاوت های افراد را محاسبه کرد.
حال با توجه به نکاتی که گفته شد و با استفاده از مدل عقلایی تصمیم گیری موانع فراروی اصلاح طلبان را برای رسیدن به اجماع نسبی و مشارکت فعال گروه ها و هواداران جریان اصلاحات در جامعه سیاسی ایران می پردازیم :

تصمیم گیری و اجماع عقلایی شیوه ای است که نتیجه آن کسب "حداکثر دستاورد اجتماعی و سیاسی" باشد، بنابراین جریان های فکری و سیاسی بایستی خط مشی هایی را انتخاب کنند که نسبت منافع سیاسی و اجتماعی آن برای اعضای سازمان و جامعه، در مقایسه با هزینه های اجرای آن، به بالاترین حدبرسد. در واقع رهبران احزاب و تشکل ها باید از پذیرش خط مشی هایی که هزینه اجرای آنها از منافع آنها بیشتر است، خودداری کنند.
موانع کلی تصمیم گیری اجماعی اصلاح طلبان مبتنی بر مدل عقلایی در شرایط کنونی که کمتر از 50 روز به زمان اجرای انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد سال 1392 باقی نمانده است عبارتند از :
1- معمولا هیچ منفعت سیاسی یا اجتماعی وجود ندارد که در مورد آن توافق کلی وجود داشته باشد.وهر شخص یا گروهی خود را صاحب حق و دارای اولویت می داند.
2- منافع و هزینه های زیادی را که با هم سازگار نیستند نمی توان به سرعت مورد بررسی قرار داد، هم چنین ممکن نیست که حیثیت شخصی را در مقایسه با افزایش هزینه ارزیابی کرد.
3- زمانی که ارزش های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دخالت دارند، تصمیم گیرندگان قدرت کافی برای محاسبه دقیق هزینه ها و منافع را نخواهند داشت.
اینک به برخی از موانع، مصادیق و راهکارهای برون رفت از شرایط نامناسب فعلی و رسیدن به حداقل شرایط مناسب آن در حوزه های مختلف اشاره می نماییم:
* موانع سیاسی اجماع و مشارکت اصلاح طلبان :
1- خطر ریسک شکست در یک انتخابات نابرابر با توجه به فرصت ناکافی برای معرفی کاندیدای اصلاحات ، فقدان رسانه و وگردش آزاد اطلاعات .
2- خطر رد صلاحیت فراقانونی، کاندیداهای حداکثری جریان اصلاحات.
3-  بالا رفتن هزینه های فعالیت سیاسی نسبت به فواید و آثار کوتاه مدت آن.
4- از دست رفتن احزاب اصلی اصلاحات و مانع شدن سیستم های امنیتی و نهادهای قدرت از فعالیت سیستماتیک آنها و برخورد غیرمسئولانه و زیاده خواهانه جریان های غالب.
5- کاهش انگیزه فعالان سیاسی و نیروهای پیشرو که تجربه بسیج افکارعمومی را دارا می باشند و جریحه دار شدن احساسات و عواطف آنها متاثر از حوادث تلخ پس از انتخابات ریاست جمهوری پرمناقشه سال 1388 .
موانع اجتماعی اجماع و مشارکت فعال  اصلاح طلبان :
1-  لازم به گوشزد می باشد که حتي در صورت ورود کاندیداهای حداکثری اصلاح طلبان به عرصه رقابت انتخاباتی، اقناع طيف وسيعي از هواداران آنها براي حضور بر پاي صندوق‌هاي راي كار ساده‌اي نخواهد بود. اقشاری از جامعه به خصوص جوانان و دانشجویان آسیب دیده پس از اتفاقات سال ۸۸، و طيف قابل توجهي از طبقه متوسط به هيچ عنوان حاضر نخواهند بود تجربه گذشته را بيازمايند و همين امر عملا آراي كانديداهاي مطرحي چون خاتمي يا هاشمي را نيز با چالش مواجه خواهد كرد.والبته با کاندیدای اجماعی کار مشکل تر خواهد بود ولی درصورت انسجام و کنارکشیدن سایر کاندیداهای اصلاح طلب پیروزی قابل تصور می باشد.
2-  در محاق بودن سازمان های غیردولتی( NGO ) باعث گردیده است نقش آنها در آگاهی بخشی اجتماعی کم رنگ و به حداقل اثرگذاری برسد.
3-  اقشار کم درآمد جامعه تحت تاثیر یارانه های نقدی دولت فعلی وابستگی شدیدی را برای امرارمعاش و رفع نیازهای حداقلی خود پیدا نموده اند و این روند موجب شده است آنها نتوانند به خودآگاهی اجتماعی وقدرت تشخیص و انتخاب صحیح و معقول  دست یابند.
4-  بخش های قابل توجهی از جامعه که هنوز دلبستگی به دوران اصلاحات دارد در صورت عدم ورود کاندیداهای حداکثری اصلاح طلبان دچار تردید در مشارکت و رای به کاندیدای اجماعی اصلاحات خواهند شد.
در صورتی که نخبگان و فعالان عرصه سیاست، تفکر، منش و روش اصلاحات را یک پروسه طولانی مدت تلقی نموده و انتخابات را یک پروژه ببیند که امکان ابراز نقطه نظرات آنها را در سطح و عمق جامعه و زمینه ارتباط با توده مردم، تا حدودی فراهم کرده و فضا بازتر می شود، با مکانیزم اجماع روی کاندیدای مورد توافق سایر گروه های اصلاح طلب، قادر خواهند شد فضای بسته و یخ زده فعلی را به سمت ایجاد امید و نشاط جلوبرده و راهی را برای خارج شدن از شرایط نامطلوب حاکم بر مناسبات اقشار مختلف اجتماعی و نهادهای حاکمیتی پیدا نموده ، یا آن راه را بسازند.
مزیت های نسبی جریان اصلاحات و اصلاح طلبی :
1- برخورداری از پایگاه اجتماعی مناسب در بین اقشار مختلف اجتماعی و به ویژه تحصیل کرده ها ، فرهنگیان و...
2- تجربه تلخ و عبرت آموز شکست اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 به علت حضور همزمان 4 کاندیدا با گرایش اصلاح طلبی و شکسته شدن آراء انها ( این در حالی بود که اصلاح طلبان بیش از 17 میلیون رای داشتند و کاندیداهای جریان محافظه کار 12 میلیون رای را کسب کرده بودند.)
3- پذیرش محوریت آقای سیدمحمدخاتمی برای همه گروه های اصلاح طلب برای رسیدن به : در درجه اول کاندیداتوری خود ایشان و در درجه دوم اجماع روی شخصیت موجه ، دانا و کارآمد دیگری.
4- وجود تقاضای فراوان در سطوح زیرین و میانی جامعه برای بازگشت دوباره اصلاح طلبان به عرصه مدیریت و اداره کشور،با توجه به مقایسه رویکرد و عملکرد دولت فعلی که مهارت فزاینده ای را در ، از دست دادن فرصت ها و منابع کشور پیدا نموده است با عملکرد 8 سال دولت اصلاحات که عزت و اعتبار کشور و مردم را بالا برده بود.
5-  ناتوانی دولت فعلی که برآیند جریان اصول گرایی در کشور ما بوده است ، در اداره کشور ، هم چنین گسترش اختلافات و تضادهای درونی جریان رقیب ( عمدتا ناشی از اختلاف منافع) که شرایط ناخواسته ای را برای روی کار آمدن دولت توانا و دانا، برای حل و فصل مسائل اقتصادی و بین المللی فراهم نموده است.
برخی از راهکارها و مکانیزم های اجماع اصلاح طلبان
1-  عزم و اراده کاندیداهای حداکثری اصلاحات برای ورود به عرصه انتخابات و عرصه تعیین حاکمیت بر سرنوشت اجتماعی و سیاسی در پاسخ به تقاضای گسترده جامعه دست کم دغدغه اجماع ، مشارکت ، شانس رای آوری و ... را کاهش داده و امکان پیروزی و برگشت کشور به مسیر اصلی را بهتر از سایر گزینه ها فراهم می کند.
2-  در صورتی که فرصت 3ماهه ای در اختیار اصلاح طلبان بود از طریق تشکیل پارلمان اصلاحات به روش الکترال و دخالت نمایندگان احزاب و تشکل های استانی و مرکز کشور با توجه به وزنی که دارند می توانستند به اجماع پایدارتر دست یابند.
3-  باتوجه به فرصت کوتاه باقیمانده، شورای ایجاد اجماع متشکل از نمایندگان احزاب و تشکل ها ، شورای هماهنگی اصلاح طلبان ، نمایندگان استان ها ، نمایندگان کاندیداهای جدی اصلاح طلب و سایر نمایندگان ضروری با محوریت آقای خاتمی تشکیل و قبل از ثبت نام (17/2/1392)کاندیدای مورد توافق و اجماع، مشخص و به مردم معرفی شود و البته سایر کاندیداها ثبت نام و در زمان معین به نفع کاندیدای اجماعی کنار بروند.
4- در بدترین حالت شورای مذبور این اختیار را داشته باشد تا در صورت بازنشدن فضای انتخابات یا رد صلاحیت کاندیداهای شناخته شده و...، اجماع بر روی عدم ورود کاندیداها ی جریان اصلاحات به عرصه انتخابات نماید.
در پایان بایستی یادآور شد در صورت تشخیص به موقع و عمل به راهکارها و مکانیزم های اجماع و مشارکت اصلاح طلبان ، امیداست با رفع موانع اجماع داخلی و مشارکت حداکثری طرفداران اصلاحات در جامعه ، عقلانیت و آینده نگری عقلای رقیب اصول گرا ، مجریان و ناظران انتخابات ، زمینه خلق حماسه ای دیگر به نفع مردم ، کشور و جمهوری اسلامی  ایران در 24 خرداد سال 1392 فراهم آید . انشا الله

 

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید