خرم: امام‌خمینی به این نتیجه رسید که موسی صدر شهید شده است

شرق نوشت: لیبی برای جهانیان یادآور نام «معمر قذافی»، دیکتاتور سابق این کشور است، اما برای ایرانی‌ها نام «امام‌موسی‌صدر» را به‌خاطر می‌آورد. شخصیتی محبوب و کاریزماتیک چه در ایران و چه در لبنان که تلاش می‌کرد نماینده اسلام رحمانی باشد و گفت‌وگوی بین ادیان را در جهان گسترش دهد. اما در سفرش به لیبی در شهریور ١٣٥٧ ربوده شد. در تمام این سال‌ها انگشت اتهام ایران و خانواده امام‌موسی‌صدر به سوی شخص قذافی بوده است، چراکه امام به دعوت او به لیبی رفته بود. با مرگ قذافی و روی‌کارآمدن دولت جدید در لیبی شاید بتوان این امید را داشت که بالاخره این پرونده ٣٧ساله بسته شود. دکتر سیدعلی خرم، استاد حقوق بین‌الملل، است و تجربه عهده‌داری نمایندگی ایران در سازمان‌ملل را در کارنامه خود دارد. او پس از انقلاب به‌عنوان اولین کاردار ایران در لیبی معرفی و شخصا از سوی امام‌خمینی، مأمور پیگیری پرونده امام‌موسی‌صدر می‌شود. در دو سال مأموریت خود در لیبی با تمام مشکلاتی که از سوی دولت قذافی و حتی از سوی برخی مسئولان ایرانی ایجاد می‌شده، اطلاعات مهمی از سرنوشت امام‌موسی‌صدر به‌دست‌ آورده است. خرم در مصاحبه با «شرق» از اتفاقات و تلاش‌هایی که برای مشخص‌شدن سرانجام این پرونده آدم‌ربایی انجام داده است، می‌گوید.

‌شما وقتی سفیر ایران در لیبی شدید، از طرف امام‌خمینی برای پیگیری پرونده ربوده‌شدن امام‌موسی‌صدر مأموریت یافتید، در آنجا چگونه اطلاعات جمع می‌کردید؟ نیروهای کنسولی همکاری می‌کردند یا اتباع ایرانی که در لیبی بودند؟
وقتی به لیبی رفتم، بسیاری از کارهایی که در محدوده وظایف یک سفیر است را انجام می‌دادم که یکی از این کارها طبق دستور امام‌خمینی، پیگیری مسئله امام‌موسی‌صدر بود.
‌توانستید به کاخ قذافی ورود پیدا کنید و با کسانی که در پرونده امام‌موسی‌صدر دخیل بودند، ارتباط برقرار کنید؟
بله، چون همه سفرا به کاخ قذافی دعوت می‌شدند، طبعا ما هم رفت‌وآمد داشتیم.
‌ با خود قذافی هم راجع‌به امام‌موسی‌صدر صحبت کردید؟
بارها با قذافی ملاقات داشتم، ولی راجع‌به موضوع امام‌موسی‌صدر صحبتی نکردم.
‌ چرا در این‌باره با قذافی صحبت نکردید؟ دستوری وجود داشت که با قذافی در این‌باره صحبت نشود یا اینکه فکر می‌کردید بهتر است از کانال‌های دیگر پیگیری شود؟
قذافی بسیار روی این قضیه حساس و نگران بود کسی در این مورد تحقیق نکند، وزارت خارجه لیبی هم رسما به من ابلاغ کرده بود در این مورد هیچ اقدامی نکنم. به همین دلیل هم با من دشمنی می‌کردند و حتی برای من دام می‌گذاشتند، مثلا فردی را که اطلاعاتی درباره پرونده امام‌موسی داشت، می‌فرستادند که ببینند چقدر علاقه نشان می‌دهم تا برای من محدودیت ایجاد کنند یا توسط دوستانشان در تهران فشار بیاورند تا من را عوض کنند.
‌کانال‌های ارتباطی شما با نیروهای قذافی چگونه بود؟ چون قطعا اطلاعاتی که شما از کاخ قذافی که گفته می‌شود امام‌موسی‌صدر در آن زندانی بود به دست آوردید، خیلی محرمانه بوده است... .
با افرادی در داخل کاخ و حتی کسانی که در داخل زندان رفت‌وآمد داشتند، در ارتباط بودم که گزارش‌های آن را برای تهران می‌فرستادم.
‌ از چه روش‌هایی برای این ارتباط استفاده می‌کردید؟
روش‌هایی که سفارت اقدام می‌کند، متعدد است که مخصوص وزارت خارجه است و نمی‌شود بازگو کرد.
‌ اطلاعاتی به دست آوردید که امام‌موسی‌صدر بعد از دستگیری چندبار با قذافی ملاقات کرده؟ و چه حرف‌هایی بین آنها ردوبدل شده است؟
قذافی، ایشان را نگه داشته بود تا با ارعاب او را راضی به همکاری کند. اما این‌طور که زندانی‌های قذافی می‌گفتند، در بحث‌هایی که بین آنها بوده، امام‌موسی هیچ‌وقت با او همراهی نکردند و شاید همین باعث شد که قذافی به جان ایشان سوءقصد کند.
‌ گویا قذافی به شما اتهام جاسوسی می‌زند و به دولت ایران اعتراض می‌کند؟
البته جاسوس نگفتند، گفتند من هم جزء لیبرال‌ها یعنی با قطب‌زاده، نهضت آزادی و دولت موقت هستم، مثل حرف‌هایی که اول انقلاب می‌گفتند آنها هم همین اتهام را زدند.
‌ واکنش دولت ایران به اعتراض لیبی در مورد کارهای شما چه بود؟
وقتی لیبی ابراز ناراحتی کرد، مرحوم رجایی که نخست‌وزیر بودند، به من گفتند به تهران برگردم. وقتی کارها و مأموریت‌های خود را توضیح دادم، ایشان گفتند برو و همان کاری را که انجام می‌دادی، ادامه بده. یک‌بار هم در زمان وزارت خارجه میرحسین موسوی، چون نباید مأموریت خود را دقیق به دولت لیبی توضیح می‌دادم، لیبیایی‌ها ناراحت شده بودند و درمورد من جو‌سازی کردند و این‌گونه نشان دادند که من با انقلاب نیستم و با لیبرال‌های ایران ارتباط دارم. مهندس موسوی به من گفت به تهران برگردم. وقتی توضیح دادم مجموعه کارهایی که انجام داده‌ام، مربوط به سفارت و مأموریت امام‌خمینی بوده است، به من گفتند به این حرف‌ها گوش نکن و کارهای خود را ادامه بده.
‌ به‌نظر می‌رسید در آن زمان افرادی از ایران نمی‌خواستند این پرونده پیگیری شود، آیا آنها در کار شما هم اختلال ایجاد کردند؟
به‌طور مستقیم مزاحم کار من نبودند. چون در آنجا به‌عنوان رئیس نمایندگی کار می‌کردم و کسی نمی‌توانست مزاحمت ایجاد کند. اما غیرمستقیم می‌خواستند که من در آنجا ادامه کار ندهم و شاید به همین دلیل سعی می‌کردند من را عوض کنند.
‌ پس مستقیما با آنها در ارتباط نبودید؟
ارتباط داشتم ولی اینکه بخواهند در این‌باره با من بحثی کنند نه، به خاطر اینکه کار من مستقل بود و از سمت آنها قابل بحث نبود.
‌ گزارش‌ها را چگونه به ایران می‌دادید؟
به صورت دستی می‌آوردم، امام هم سفارش کرده بودند گزارش‌ها را فقط به خودشان دهم. بنابراین موقعی اطلاع می‌دادم که مطالب جدیدی در این‌باره  دارم. ایشان آن را مطالعه و از من سؤالاتی می‌کردند و درنهایت اگر دستورالعملی داشتند، می‌فرمودند.
‌ چه دغدغه و توصیه‌ای داشتند؟
ایشان می‌خواستند بدانند احتمال زنده‌بودن امام موسی وجود دارد؟ چه کسانی او را زنده دیده‌اند؟ و قذافی دقیقا از ایشان چه کارهایی را می‌خواسته که در لبنان انجام دهد. اینها مواردی بود که نوشتم و گزارش آن را به امام‌خمینی دادم.
‌بعد از بازگشت شما از لیبی، امام‌خمینی این مأموریت را به شخص دیگری واگذار کردند؟
من اطلاعی ندارم. ولی فکر می‌کنم بعد از گزارش‌های من، امام به این نتیجه رسیدند که قذافی ایشان را زنده نگه نداشته است.
‌ چرا در آن زمان قضیه به‌درستی پیگیری نشد؟
اتفاقا دکتر یزدی و دولت مهندس بازرگان مایل بودند این پرونده پیگیری شود و به نتیجه برسد. اما آن موقع برخی فکر می‌کردند به خاطر جنگی که بین ایران و عراق پیش آمده، ممکن است احتیاجاتی داشته باشیم. پس نخواستند بر مسئله امام‌موسی‌صدر خیلی بایستند.
‌با پایان‌گرفتن مأموریتتان در لیبی، برایتان جذاب نبود که موضوع را شخصا پیگیری کنید؟
بعد از سال ١٣٦١، موضوع به شکل دیگری مطرح بود و خیلی قابل پیگیری نبود. از نظر من ایشان شهید شده بود. تا سال ١٣٦٠ آثاری مبنی بر حیات امام‌موسی‌صدر داشتیم، حتی کسی که با ایشان هم زندانی بود، می‌گفت چگونه امام‌موسی را می‌بردند و شکنجه می‌کردند، یا ایشان به این هم‌سلولی توضیح می‌داده بین او و قذافی چه گذشته و قذافی چه چیزهایی از او می‌خواسته است. اما بعد از سال ١٣٦١ احتمال اینکه قذافی، امام‌موسی‌صدر را در زندانی نگه داشته باشد، منتفی شده بود.
‌ موضع خانواده صدر درباره این گزارش چه بود؟ به گواه این سال‌ها، خانواده صدر هیچ‌وقت نپذیرفته‌اند ایشان به شهادت رسیده است.
من بحث شهادت را برای آنها مطرح نکردم، بالاخره آنها هم روی عزیزشان حساس هستند. خانواده سایر شهدای جنگ ایران و عراق هم تا شهیدشان را نمی‌دیدند، شهادت عزیزشان را باور نمی‌کردند، ما هم نباید روی این موضوع حساس باشیم. شاید خانواده امام در این سال‌ها اطلاعاتی به‌دست آورده‌اند که پیگیری می‌کنند و امید دارند.
‌وزارت خارجه دولت روحانی در حال اقداماتی درباره این پرونده است، با شما هم در این مورد مشورتی شده است؟
نه، در این زمینه با من مشورتی نشده است.
‌ به‌نظر شما، آقای ظریف با توجه به موفقیتی که در پرونده هسته‌ای به دست آمده، می‌تواند این پرونده را به سرانجام برساند؟
فکر نمی‌کنم دولت حاضر لیبی اطلاعات زیادی در این‌باره داشته یا اطلاعاتی داشته باشند و نخواهند به ایران بدهند. امکان دارد در لیبی افرادی اطلاعات شخصی داشته باشند که باید جست‌وجو و آنها را پیدا کرد و با در کنار هم‌چیدن اطلاعات به نتیجه درست رسید.
‌ اگر امام‌موسی ربوده نمی‌شد حضور ایشان که همیشه مروج اسلام رحمانی بودند، چه تأثیری در فضای امروز خاورمیانه داشت؟
قطعا وجود او می‌توانست بسیار تأثیرگذار باشد و روی شرایط لبنان، ایران و فلسطین اثر می‌گذاشت.

 

افزودن نظر جدید