حجت الاسلام محمد مقدم:فراکسیون امید کارهای بسیار مثبت و بزرگی انجام داده است

اعتماد آنلاین گفت وگویی با حجت الاسلام محمد مقدم از اعضای ارشد مجمع روحانیون انجام داده است که در ادامه می خوانید:

*در حال ‌حاضر جایگاه مجمع ‌روحانیون ‌مبارز در فضای سیاسی کجاست؟ به نظر می‌رسد کمی کمرنگ شده است.

‌تمام تلاش مجمع ‌روحانیون ‌مبارز این است که ارتباط خود را با گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی اصلاح‌طلب برقرار کند تا بتواند سمت‌وسوی اصلاحات را تبیین کند. در این راستا تلاش‌هایی انجام می‌دهد، نشست‌هایی را با تشکل‌های سیاسی و نیروهایی که در جهت اصلاحات نقش بنیادی و اساسی دارند برگزار می‌کند و در درون مجمع هم تمام تلاش این است که یک نوع بازنگری و بازبینی در عملکرد خود به وجود آورد؛ به تعبیری و به نوعی سعی دارد سمت‌وسوی بازسازی خود را روشن‌تر و مشخص‌تر کند.

به ‌هر حال من نمی‌توانم بگویم کاری انجام نمی‌دهد، اما قبول دارم که مجمع روحانیون باید تلاش و تحرکش را بیشتر کند. نه فقط برای انتخاباتی که در پیش داریم، بلکه به خاطر مجموعه‌ نقش و رسالت خود در جهت پاسداری از نظام جمهوری اسلامی، که هم پاسداری از جمهوریت و هم پاسداری از اسلامیت به معنای واقعی کلمه است، لزوم این تحرک بیشتر حس می‌شود و در این راستا در حد توانش تلاش‌های خود را شروع کرده و پی می‌گیرد.

*آقای موسوی‌خوئینی‌ها بعد از گفت‌وگوی پرحرف و حدیثی که انجام دادند، دوباره سکوت اختیار کرده‌اند. به‌ خصوص در این شرایط که وضعیت کشور دچار بحران است.

از خودشان سوال کنید. من مسئول پاسخگویی رفتار دیگری نیستم. با این حال در سمت ایشان سکوتی نمی‌بینیم. در واقع آقای موسوی‌خوئینی‌ها هر کجا که تشخیص داده باید مطلبی را بگوید موضع‌گیری کرده است.

*با توجه به اینکه مردم می‌گویند ما به ‌واسطه حمایت اصلاح‌طلبان به دولت رای دادیم، مجمع‌ روحانیون‌ مبارز طی این مدت با دولتی‌ها یا با خود رئیس‌جمهوری ارتباط یا تماس برقرار کرده است؟

ممکن است خود مجموعه مجمع به عنوان تشکل، ارتباط منسجم و منظمی نداشته باشد ولی شخصیت‌هایی که در آنجا هستند، ارتباط داشته‌اند. آقای خاتمی که رئیس مجمع هستند گه‌گاهی با آقای رئیس‌جمهوری دیدار و ملاقات دارند و گفت‌وگوهایی انجام می‌گیرد.

به نظر من این ارتباط حفظ شده و حفظ خواهد شد، اما خود مجمع در فکر برقراری ارتباط با دولت نبوده است. اما افراد و شخصیت‌هایی که عضو مجمع هستند هر کدام به نوبه خودشان هم با رئیس‌جمهور هم با بدنه دولت ارتباط دارند.

*لازم است به عنوان تشکل مهمی که کار تشکیلاتی انجام می‌دهد با دولت ارتباط بگیرد؟

با توجه به رسالت مجمع روحانیون ‌مبارز، به نظر من باید تلاشش را بیشتر کند، روابطش را با گروه‌های سیاسی هم‌سو و هم‌جهت حفظ کند، در بازتعریف خود اصلاحات تلاش بیشتری نشان دهد و یک نوع خودانتقادی در درون خود داشته باشد. در این زمینه‌ها تلاشش را می‌کند، امیدواریم ثمرات مثبتی برای جامعه داشته باشد.

اما حتی در گذشته هم چنین رابطه‌ای با دولت نداشته است. گرچه ریاست محترم مجمع این ارتباط را دارد. علی‌القاعده هر زمان این ارتباط بوده، قبلش مشورت کرده‌اند، نگاه و نظر دوستان را گرفته‌اند و مجموعه نگاه دوستان را جمع‌بندی کرده‌اند و به اطلاع و استحضار دست‌اندرکاران و سررشته‌داران امر سیاست کشور رسانده‌اند و بیش از آن هم طبیعتاً نیازی نخواهد بود.

*این روزها عامه مردم مشکلاتی چون بدی وضعیت، گره ‌خوردن اقتصاد، مشکلات معیشتی مردم و… را به جریان اصلاحات ربط می‌دهند. در واقع جریان اصلاحات به ‌دلیل حمایت از روحانی خواسته یا ناخواسته مسئول این مشکلات شده است. موضع مجمع در قبال این فضا چیست تا سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان به خطر نیفتد؟

ما باید مسائل را برای جامعه تبیین کنیم، اما متاسفانه مجموعه این جریان رسانه کافی و لازم را ندارد. ما در برابر 2 چیز قرار گرفته‌ایم: یکی رسانه‌های بیرونی که شامل جریانات برانداز و دشمنان انقلاب می‌شود. آنها تمام تلاش‌شان این است که در برابر مسیر اصلاح و اصلاح‌طلبان قرار بگیرند. در داخل هم متاسفانه تندروهای بی‌منطق و بی‌ملاک تمام تلاش‌شان این است که ذهن و ضمیر جامعه را نسبت به این جریان بدبین کنند تا بلکه بتوانند به اهداف و آمالی که خودشان دنبال می‌کنند برسند.

به نظر من یکی از ضعف‌های جامعه ضعف اطلاع‌رسانی است. هم در دولت و هم در گروه‌های سیاسی و اجتماعی اصلاح‌طلب، با وجود اینکه بسیاری از نهادهای رسمی در اختیار آنهاست، در بحث رسانه‌ای ضعف مشاهده می‌شود. با این حال طرف مقابل سایت‌های مختلف، رسانه‌های گوناگون، صداوسیما، تریبون‌های مختلف، از ائمه جمعه گرفته تا مساجد، همه را در اختیار خود می‌بیند.

این برای جامعه روشن است ولی به ‌هر حال همان‌طور که شما گفتید ما نیاز داریم جامعه را روشن کنیم. همچنین باید به این سوالات هم جواب داد؛ اولاً مگر اصلاح‌طلبان سررشته‌دار سیاست کشور هستند؟ دولت هم خود را جزئی از اصلاح‌طلبان به معنای واقعی نمی‌داند، گرچه در تقابل با آنها هم نیست. خودِ جریان اصلاحات هم در سال‌های  92 و 96 به ناچار در شرایطی قرار گرفت و راهی به جز حمایت از روحاتی برایش نماند تا آنچه برای جامعه ما کم‌هزینه‌تر و کم‌ضررتر بود، انتخاب شود. همچنین ممکن است خود جریانات اصلاحات هم نقدهای زیادی نسبت به اداره کشور داشته باشد.

اما ما نیاز داریم با مردم سخن بگوییم، با جریانات مختلف قضایا را باز کنیم که این مشکلات و مسائلی که امروز دامنگیر جامعه است از کجا ناشی می‌شود؟ به ‌هر حال بخش عمده مسائل سیاسی، بین‌المللی، قضایای برجام، مواضعی که خود آمریکا گرفته و… در به وجود آمدن چنین وضعیتی سهیم است.

*اگر قرار باشد اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس یازدهم و در دولت سیزدهم شرکت کنند دوباره این اجبار وجود خواهد داشت. آیا لازم است که در آن موقعیت با مردم صحبت کنند؟ به‌ هر حال، چه بخواهیم چه نخواهیم، مردم معتقدند به‌ خاطر اصلاح‌طلبان به این دولت رای دادند.

من معتقدم در همین مجلس و فراکسیون امید کارهای بسیار مثبت و بزرگی انجام شده است، اما به دلیل نداشتن رسانه کافی بسیاری از کارهایی را که انجام گرفته به اطلاع مردم نرسانده‌ایم.

نکته دوم اینکه مگر قرار بر این است که ما صد درصد بتوانیم به اهداف‌مان برسیم؟ مسلم است که ما تلاش می‌کنیم در جهت آرمان‌ها و خواسته‌هایمان حرکت ‌کنیم؛ باید بررسی کنیم که چقدر به آن مسائل رسیده و چقدر نرسیده‌ایم.

در واقع ما باید شرایط را نسبت به قبل بسنجیم و بگوییم اگر در انتخابات برنده نمی‌شدیم، چه اتفاقی می‌افتاد. هیچ‌وقت نباید شرایط کنونی را با شرایط مطلوب مقایسه کنیم. معلوم است که در مقابل شرایط بدی که می‌خواستند بر ما تحمیل کنند ایستادیم.

*اصلاح‌طلبان نظارت ‌استصوابی را تحمل خواهند کرد یا اینکه می‌توان با توجه به شرایط به‌هم‌ریخته مملکت با نهادهای حاکمیتی وارد مذاکره شد؟

به نظر من رایزنی کار بسیار مبارک و پسندیده‌ای است. با این حال نمی‌دانیم در آینده چه خواهد شد. بالاخره شرایط ما از سه گزینه خارج نیست؛ یا اینکه دست‌اندرکاران‌مان به خاطر اینکه مردم حضور حداکثری داشته باشند و جامعه نشاط و بالندگی داشته باشد، فضا را باز می‌کنند تا چهره‌های جدید و مختلف بتوانند حضور پیدا کنند و انتخابات به‌ گونه‌ای باشد که جریانات بزرگ سیاسی بپذیرند انتخابات آزاد است. اگر چنین فضایی فراهم شود، تکاپو و بالندگی در جامعه ایجاد خواهد شد.

گزینه دوم اینکه اگر شرایط، بدتر از گذشته، به سمت انسداد برود، طبیعتاً مشخص است که در شرایط بسته جامعه نمی‌تواند به بالندگی برسد.

گزینه سوم هم این است که شرایط بین-بین باشد؛ یعنی شرایط نه کاملاً مسدود باشد و نه کاملاً باز. آنجا هم طبیعتاً باید بر حسب توان تلاش کرد. باید یک بار دیگر برای جامعه خواسته‌ها و اهداف اصلاح‌طلبی را روشن کرد و بعد هم بر اساس توان و قدرتی که داریم کاندیداهایمان را معرفی کنیم. همچنین لازم است اعلام شود که بیش از این هم اجازه ندادند و نشد.

در همین راستا از مدت‌های قبل جلسات مجمع به همین مساله می‌‌گذرد و دوستان مختلف بحث و گفت‌وگو می‌کنند که در فضای آینده سیاسی کشور با توجه به شرایط جامعه و همچنین بحران‌هایی که داریم، در عرصه‌های مختلف باید چه کنیم که بتوانیم شور و نشاط را به مردم القا کنیم و آنها را پای صندوق‌های رای بیاوریم.

در این راستا هم باید مردم را روشن کرد و هم اینکه با دستگاه‌ها و تصمیم‌گیرندگان مختلف کشور، از شورای نگهبان گرفته تا جاهای دیگر، رایزنی شود. امیدوارم محصول آن امر مبارکی باشد که نتیجه مثبتی برای کل جامعه به بار آورد.

*شاهد هستیم که، به خصوص از درون اصلاح‌طلبان، ایرادهایی از شورای عالی گرفته می‌شود. به‌ طور کلی مدیریت شورای عالی را چطور می‌بینید و آیا لازم است تغییراتی در آن رخ دهد؟

من در جریان جزئیات این قضیه نیستم، این‌ مسائل را باید از آقای موسوی‌لاری بپرسید، چون ایشان مستقیماً در ارتباط با این مجموعه است. اما می‌خواهم به یک نکته اشاره کنم: هیچ‌گاه هیچ فردی هیچ تشکل و هیچ مجموعه‌ای نباید خود را مطلق ببیند. ما همواره باید قبول کنیم که دارای عیب و نقص هستیم و نقد و انتقاد را بپذیریم.

لازم است قبل از هر چیزی خودمان را واکاوی کنیم، گذشته و برنامه خودمان را واکاوی کنیم، اما درباره اینکه شورای عالی چطور مدیریت می‌شود یا باید چگونه باشد و همچنین در آینده باید چطور عمل کند، دوستان برنامه‌هایی ترتیب می‌دهند و تلاش‌شان را می‌کنند.

*حدود هشت سالی است که کشور با پدیده هزینه‌سازی تحت عنوان «تندروی تندروها» دست‌وپنجه نرم می‌کند. به نظر می‌رسد این افراد از نارضایتی مردم راضی‌اند و فکر می‌کنند می‌توانند به عرصه برگردند. آیا امکان دارد این نارضایتی‌های عمومی باعث شود یک احمدی‌نژادِ دیگر روی کار بیاید؟ چطور می‌توان آنها را کنترل کرد و چطور می‌توان مردم را از خطرات فعالیت‌های این گروه آگاه کرد؟

باید بدون رودربایستی و شفاف‌ با مردم صحبت کنیم. دولت باید با مردم حرف بزند، تشکل‌های سیاسی باید با مردم صحبت کند. این را هم بدانیم که زمان زیادی باقی نمانده است. باید این مساله را روشن کرد که ما در چه شرایطی قرار داریم. باید ریشه‌های مشکلات را ارزیابی کرد، حتی اگر اشتباهاتی از گروه‌های سیاسی و جریانات مختلف سر بزند.

من به عنوان یک اصلاح‌طلب می‌گویم باید با مردم صادقانه صحبت کرد و به آنها قبولاند که هیچ‌گاه، هیچ گروه و هیچ جریان سیاسی‌ای یک جریان بدون نقص و کاستی نیست. در واقع واضح است که یک جریان سیاسی باید بکوشد و عیب و نقص خود را بپذیرد.

به نظر من نخبگان و دست‌اندرکاران ما در فضای غبارآلود کنونی و فضایی که برخی در آن تندروی می‌کنند، باید جامعه را روشن کنند و بیشتر با مردم صحبت کنند. باز تاکید می‌کنم 2 جریان تندرو‌های داخل و تندروهای بیرون، که همان جریانات برانداز هستند، تمام تلاش‌شان بر این است که چهره‌های نشانه‌دار و تاثیرگذار جامعه را حاشیه‌‌نشین کنند و جریان اصلاحات را، که در کشور مایه امید جامعه بوده، تضعیف کنند.

پس لازم است جامعه را با آگاهی به سمت‌وسوی درست هدایت کرد تا بتوانیم از گردنه‌هایی که در آینده پیش روی ماست با خوبی و موفقیت گذر کنیم.

* به‌ هر حال اگر من روزنامه‌نگار تندروی کنم یا شما به عنوان یک فعال سیاسی تندروی کنید فرق می‌کند با کسی که تریبون‌های مهم نظام را در اختیار دارد. مردم می‌پرسند وقتی در نمازجمعه فلان شهر مهم حرف‌های رادیکالی زده می‌شود حاکمیت مشکلی با این رفتارهای رادیکا‌ل‌گونه ندارد ‌و الا باید برخوردی شود. این ذهنیت را چطور ارزیابی می‌کنید؟

ما توان ایستادن در برابر تندروی‌ها را نداریم. در جواب سوالات قبلی هم عرض کردم؛ متاسفانه همان‌طور که خودتان گفتید تمام تریبون‌ها در اختیار آنهاست. ببینید درصد بالایی از سایت‌های مختلفی که امروز داریم در اختیار چه کسانی است؟ تریبون‌های نمازجمعه در اختیار چه کسانی است؟ موضوعات مرتبط

افزودن نظر جدید