جای خالی روحانیت در شادی‌های مردمی

«روحانیونی هم در برخی مساجد برای پیروزی تیم ملی دعا کردند که به سهم خودم از آنان تشکر می‌کنم اما اینان در اقلیت بودند. این نگاه که مذهب یا روحانیت در شادی مردم حضور ندارد، بسیار به مذهب، دین و مردم متدین و روحانیت آسیب می‌زند. من از سر دلسوزی به این نکته اشاره کردم.»

به گزارش امیدنامه، روزنامه ایران نوشت: «نمی‌شود گفت «همه شخصیت»‌های کشور سعی کردند در پیروزی تیم ملی فوتبال مقابل مراکش سهیم باشند. بسیاری هم بودند؛ به ویژه از میان روحانیون که پیش و پس از بازی اظهار نظری نکردند. همین نکته می‌تواند نشانه پیوند فوتبال و سیاست باشد، حتی اگر سهیم کردن‌های چهره‌های سیاسی در این پیروزی را نادیده بگیریم. در این میان، شادی مردم بعد پیروزی، آن هم در میانه این کشاکش‌های سیاسی چه معنایی دارد؟ محمدعلی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز درباره این موارد گفتگویی داشته که گزیده آن را با هم می‌خوانیم:

- اتفاق مهمی نیست که این ورزش (فوتبال) را دنبال می‌کنم. فکر می‌کنم در سطح جهانی هیچ برنامه مشترکی را نمی‌توان پیدا کرد که به اندازه فوتبال هوادار داشته باشد و بیشترین محور فعالیت مشترک دیدن‌ها و رسانه‌ها باشد.

- میان سیاست و فوتبال قاعدتاً نباید این پیوند وجود داشته باشد اما مسأله این است که این پیوند در بسیاری از جاها وجود دارد و نمی‌توان کاری کرد؛ هر چند وجود این پیوند دلیلی بر خوب بودن آن نیست.

- نمونه بسیار روشن پیوند فوتبال و سیاست اتفاقی بود که در بازی اخیر افتاد و شرکت «نایک» اعلام کرد که بازیکنان ایرانی نباید کفش‌های این شرکت را بپوشند. بازی نکردن با تیم‌های بعضی کشورها به دلایل سیاسی یا فیلمی که اخیراً در اسکار ۲۰۱۸ درباره دوپینگ روسیه منتشر شد که اتفاقاً نشان می‌داد حتی وقتی دوپینگ اثبات می‌شود، چگونه یک کشور قدرتمند می‌تواند این تخلف تیم خود را لاپوشانی کند. مثال‌هایی از این دست که زیاد هم هست، نشان می‌دهد که سیاست از همه طرف بر ورزش وارد می‌شود اما معتقدم این پیوند درست نیست.

- اصلاً به یک معنا، سیاست غیر از ورزش نیست؛‌ به ویژه وقتی درباره فوتبال صحبت می‌کنیم.

- شاید بتوان از این شادمانی بی‌برنامه، بدون هماهنگی و بدون داشتن ستاد برگزاری که بعد از اتفاقات بزرگ ملی، مانند جشن پیروزی بر مراکش اتفاق افتاد، الگوگیری کرد و آن را به اتفاقات دیگری هم تعمیم داد تا فضای ملی مشترکی به وجود بیاید. این نکته مثبتی است که از نسبت سیاست و ورزش می‌تواند به وجود بیاید.

- من افسوس خوردم که چرا خطبا برای پیروزی تیم ملی دعا نمی‌کنند؟

- روحانیونی هم در برخی مساجد برای پیروزی تیم ملی دعا کردند که به سهم خودم از آنان تشکر می‌کنم اما اینان در اقلیت بودند. این نگاه که مذهب یا روحانیت در شادی مردم حضور ندارد، بسیار به مذهب، دین و مردم متدین و روحانیت آسیب می‌زند. من از سر دلسوزی به این نکته اشاره کردم.

- به طور کلی برداشت‌هایی از دین وجود دارد که اغلب سلیقه‌ای است.

- برخی از روحانیون در قدرت یا حاکمیت احساس می‌کنند بردن مردم به پشت درهای بهشت یکی از وظایف آنان است که البته معلوم نیست مسیر آنان جامعه را تا پشت در بهشت ببرد، زیرا می‌بینیم که به‌ طور مرتب از میزان دینداری در جامعه کاسته می‌شود؛ در حالی که این نگرش‌ها و دلواپسی‌ها فراوان‌تر شده است؛ بدون آن که اثری داشته باشد. این نگاه‌ها آسیب می‌زند.

- وقتی در یک اتفاق بسیار جزئی یا کلی، در بخشنامه‌ای به ائمه جمعه گفته می‌شود که حتماً درباره یک موضوع سیاسی داخلی یا خارجی اظهار نظر کنند، می‌شد درباره یک موضوع ملی مانند فوتبال هم حداقل توصیه شود یک دعا خوانده شود یا ابراز امیدواری شود که تیم ملی پیروز شود. این اتفاق قطعاً حس مثبتی را به جامعه القا می‌کرد.

- به طور کلی در مسائل دینی و فقهی، اصلی وجود دارد مبنی بر این که وظیفه فقیه تعیین مصداق نیست، بلکه اعلام حکم است. فقها باید احکام را صادر کنند اما این که مصداق حکم چیست، با فقیه نیست. اما وقتی فقها و مراجع در مصادیق وارد می‌شوند، با اطلاعات کافی وارد نمی‌شوند و این امر آسیب‌های زیادی به مرجعیت و روحانیت وارد می‌کند.

- معتقدم حضور به معنای حمایت بزرگان کشور از ورزش یا تیم ملی امر مثبتی است.

- در مقایسه با سایر مناسبات‌ها، در شادی اخیر برخورد بهتری با مردم صورت گرفته است و باید واقعاً بابت این مسأله قدردانی کرد. نیروی انتظامی یا تصمیم‌گیران حداقل مانع جدی نمی‌شوند تا مردم شادی کنند. به همین دلیل این مرحله قابل قدردانی است. این اتفاقات را کنار حوادثی مانند مسابقه آب بازی چند سال پیش چند جوان در بوستان آب و آتش تهران بگذاریم که به چه بحرانی تبدیل شد. این‌ها نشان می‌دهد شرایط واقعاً عوض شده است.

- فوتبال عامل انسجام ملی است به این معنا که هر کس فوتبال تماشا می‌کرد یا برای شادی بعد پیروزی به خیابان آمد، عضو حزب خاصی نبود و تنها ایرانی بود و ایرانی بودن همه حاضران را در خیابان و هنگام شادی به هم وصل کرده بود. بنابراین آن چه در خیابان‌ها دیده شد، نماد جامعه ایرانی یا شیرینی تفریح مدنی جامعه ایرانی بود که همه در این جامعه عضو هستند.»

افزودن نظر جدید