در گفت‌وگو با علی بیگدلی مطرح شد:

تفاوت خشونت در خارومیانه و غرب/11 سپتامبر عوارض ناگواری در رشد خشونت در نظام بین‌الملل داشت

یک کارشناس مسایل بین الملل گفت: حادثه 11 سپتامبر عوارض ناگواری در رشد خشونت در نظام بین الملل داشت و باعث فروپاشی نظم موجود در نظام بین الملل شد.

دکترعلی بیگدلی که در آستانه نشست " رفع خشونت از نظام بین الملل " با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی امید گفت‌و‌گو می‌کرد، با بیان اینکه  نزدیک ترین  حادثه ای که باعث تغییر در نظام بین‌الملل شد حادثه 11 سپتامبر بود،خاطرنشان کرد: این حادثه، عوارض ناگواری در رشد خشونت نظام بین الملل ایجاد کرد و بهانه ای در دست آمریکاییان بود تا نظام بین الملل را دچار تحول عجیب و غریبی کرده تا جایی که تمام اندوخته های گذشته در این دوران جدید ( 11 سپتامبر به بعد ) با تصرف افغانستان و عراق در کنار ایجاد پایگاه های نظامی و ایجاد وضعیت سیاسی- امنیتی جدید در منطقه به هم ریخت.
وی حادثه "بهار عرب" در شمال آفریقا را  دیگر عامل تغییر و تحولات خاورمیانه دانست و افزود: از درون حادثه "بهار عرب" ، جنبش‌های عجیب و غریبی با نگرش‌ها و ایدئولوژی‌های مذهبی افراط گرایی بیرون آمد که البته منشاء همه این جنبش‌ها اخوان المسلمین است.
این استاد دانشگاه ادامه داد : بعد از ناکامی اخوانی‌ها در تشکیل نظام دینی که حتی "مرسی" هم نتوانست در مصر به کار خود ادامه دهد شاهد انشعاب در این گروه با گرایشات افراطی به شکل امروز هستیم به عنوان مثال داعش، نمونه بارزی است که از همین حادثه سر برآورده است.
وی خلاء ناشی از سقوط صدام حسین ،شرایط اجتماعی و اقتصادی منطقه ، وجود حاکمان کم قابلیت و توزیع ناعادلانه ثروت و قدرت را  از عوامل رشد افراط گرایی در منطقه دانست.
بیگدلی معتقد است افراط گرایی‌های از نوع داعش آخرین تلاش گروه های ناکام سیاسی و اجتماعی فراموش شده است و افزود: از بعد جامعه شناسی سیاسی و تاریخی  رشد گروه گرایی مذهبی، شاید به این دلیل است که مکاتب سیاسی  مانند کمونیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم در منطقه تجربه شده است و هیچ کدام به نتیجه نرسیده است و از این جهت به سمت افراط گرایی دینی رفته‌اند.
وی تصریح کرد: بعد از جنگ جهانی دوم نظریه پردازان روابط بین‎الملل اعلام کردند که در سطح جهان 5 کانون بحران وجود دارد. اولین کانون بحران مربوط به خاورمیانه است و به ترتیب مناطق شمال افریقا، بالکان، آسیای جنوب شرقی و در آخر امریکای لاتین جزء کانون های بحران در جهان شناخته شدند. در خاورمیانه به دلیل حاکمیت تعارضات ایدئولوژیک نوعی آشفتگی فکری و سیاسی ایجاد شد که این آشفتگی‌ها زمینه های افراط گرایی در منطقه است در مقام مقایسه ، کشورهای  آسیای جنوب شرقی، ویتنام و کامبوج به سمت کمونیسم رفته و تا آخر کمونیست باقی ماندند و تنها خاورمیانه است که بیشترین تعارضات ایدئولوژیک را دارد.
وی با تاکید بر تفاوت جنس افراط گرایی در غرب با منطقه خاورمیانه گفت: در خاورمیانه رفتارهای خشونت آمیز بار ایدئولوژیک دینی دارد ولی رفتارهای خشن در جامعه ای مانند آمریکا یک نوع نارضایتی از مناسبات اجتماعی است زیرا در غرب شاهد پریشانی اجتماعی هستیم .
این کارشناس روابط بین‌الملل ادامه داد: در دورانی که پاریس مشغول به تحصیل بودم در همسایگی ام "ژان پل سارتر" بود که در دوران دانشجویی  سال 1971 کتابی با عنوان "پریشان حالی"  نوشت. این کتاب اشاره می کند قرن 21، قرن پریشان حالی است که این پریشانی در نسل جوان نمایش بیشتری دارد به خاطر اینکه هیجانات جوانی از یک طرف و انتظارات جوانان از طرف دیگر و نابرابری های اجتماعی و اقتصادی که مغایر اصول دموکراسی است جزء عامل جامعه گریزی، طغیان و عصیان علیه جامعه را به وجود می آورد. درحالی که عصیان های اجتماعی در خاورمیانه، بار مذهبی دارد.
بیگدلی با اشاره به دوری رابطه قدرت با مدارا و تساهل، افزود: قدرت در ذات خود نابرابر است و اگر بخواهد اعتدال وبرابری ایجاد کند از ماموریت ذاتی خود دور می شود. اساس قدرت بر نابرابری است و در سایه این نابرابری است که توان اعمال آن وجود دارد بنابراین قدرت با تساهل و مدارا رابطه نزدیکی ندارد و اگر بعضی از صاحبات قدرت در غرب مدعی اند که بر پایه دموکراسی جامعه را اداره می کنند عملا اتفاق نمی افتد . در هیچ کجای دنیا مفاهیم اصیل دموکراسی اعمال نمی شود.
وی خاطرنشان کرد: حتی دادگاه های بین الملل مانند دادگستری و کیفری زمانی وارد حل مسئله ای خواهند شد که بحرانی شگل گرفته باشد و نظام حقوقی و قضایی کشورها قادر به حل آن بحران نباشند. جنبه کاربری این مراجع قضایی بین المللی برای کنترل و رفع خشونت از نظام بین الملل بسیار محدود است و قدرت اجرایی مطلق ندارند.

افزودن نظر جدید