روایت تقی آزاد ارمکی از جلسات تفتیش علمی، عقیدتی، شخصی و خانوادگی فرهاد رهبر؛

به اساتید می گفت، در تمام لحظات کلاس های شما را زیر نظر دارم/با رفتن فرهاد رهبر همه نفس راحتی کشیدند و نجات پیدا کردند

دکتر تقی آزاد ارمکی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران طی مصاحبه ای با پایگاه خبری «تیک» (Tik.ir)، از ناگفته های دوره مدیریتی فرهاد رهبر در دانشگاه تهران گفت.

به گزارش امید،وی در بخشی از این گفتگو اظهار داشت: رهبر به دانشگاه شانیت نداد و دانشگاه تهران را به صورت یک دانشگاه محله ای در آورد و در نهایت سطح را از سطح دانشگاه علامه به ریاست آقای شریعی پایین تر آورد.

دکتر تقی آزاد ارمکی در بخش دیگری بیان داشت: اساتید از لحاظ عقیدتی، علمی ، شخصی و خانوادگی مورد تفتیش فرهاد رهبر قرار می گرفتند. با این حال هیچگاه تنشی ایجاد نشد، چراکه اساتید معمولا سکوت می کردند تا کارشان پیش رود.

اهم اظهارت این استاد برجسته دانشگاه در گفتگو با پایگاه خبری «تیک» (Tik.ir) در زیر می آید:

{ارزیابی از دوره ی فرهاد رهبر در دانشگاه تهران} دکتر رهبر در ابتدا استار یار بود، احتمال این وجود داشت که سرانجام زمانی رئیس دانشگاه شود اما در فرایندی طولانی. برای مثال در ابتدا استاد تمام و سپس معاون دانشگاه و بعد رئیس دانشگاه. اما ایشان یکدفعه از استادیار دانشگاه تبدیل به رئیس دانشگاه شدند. این مسئله می توانست باعث بدفهمی هایی راجع به دانشگاه شود، چراکه ایشان ظرفیت های کافی برای استادی دانشگاه و مدیریت را نداشتند.

دانشگاه تهران را به عنوان نماد آموزش عالی کشور می شناسد و معمولا روسای دانشگاه از شخصیت های علمی – فرهنگی بوده اند، اینکه ایشان از استادیاری به ریاست دانشگاه برسند، منشا یک بدفهمی در مورد علم و دانشگاه شده است.

باوجود اینکه دکتر رهبر یک بچه مسلمان و انسان خوب و خوش طینتی بود، اما ایشان در شان دانشگاه نبود. آقای رهبر به دانشگاه شانیت نداد و دانشگاه تهران را به صورت یک دانشگاه محله ای در آورد و در نهایت سطح را از سطح دانشگاه علامه به ریاست آقای شریعی پایین تر آورد.

مدیریت آقای رهبر با مدیریت آقای شریعتی فرقی نمی کرد اما ایشان شان را پایین تر از دانشگاه علامه آورد که در حقیقت تازه تاسیس است. از چندین جهت می توان عملکرد آقای رهبر را مورد داوری قرار داد، اما مهمترین مسئله در این داوری این است که آیا محصولات علمی در دوره ی ایشان افزایش داشت یا کاهش؟ که باید بگویم کاهش داشت.  در واقع، ما با افت جدی در سطح بین المللی و داخلی مواجه شدیم که ناشی از کاهش ارائه مقالات و کاسته شدن از میزان مشارکت دانشگاه در سطح بین المللی و کارهای تحقیقاتی. یکی از ضربه های دیگری که در دوره آقای رهبر به دانشگاه تهران وارد شد، عدم ورود دانشجوی نمونه و ممتاز بود.

در این دوره، دانشجوهای ممتاز علاقمندی کمتری برای ورود به داشنگاه تهران نشان می دادند یا حتی به داشنگاه های دیگر یا خارج از کشور می رفتند. پییش از این، از امتیازات ویژه داشنگاه تهران این بود که به ترین دانشجوها در رشته های مختلف در دانشگاه حضور داشتند. طبیعتا دانشجوی خوب نیروی  تقویت کننده و منشا انرژی استاد است، اما اکنون دانشجویان بی انگیزه هستند.

از سوی دیگر، مسئله اصرار به بازنشست کردن اساتید توانمند وجود داشت که کاملا تعمدی صورت می گرفت و به خاطر رسیدن به سن بازنشستگی نبود.

خیلی از اساتید مجبور به بازنشستگی شدند، اساتید توانمند و با تجربه  ای که با خروج آنها از دانشگاه، فضای کار علمی و پژوهشی کم شد.

از طرفی، اساتید به دلیل نوع برخورد و مدیریت دانشگاه، از مشارکت در ارائه مشاوره به سطوح مختلف نظام دور شدند.

به طور عادی اساتید دانشگاه تهران در سطوح متفاوت به خیلی از مراکز و نهادها مشاوره می دادند و کمک می کردند، اما با این شرایط افراد کمتری امکان کمک را داشتند. دلیلش هم این بود که باید از فیلتری عبور می کردند. در نهایت هم عده کمی می تواسنتند از آن عبور کنند و باقی اساتید هم نامحرم شناخته می شدند

{وجود فضای غیرعلمی در دانشگاه} ایشان دانشگاه را سیاسی مدیریت می کردند تا علمی و فضای سیاسی غالب شده بود.

ایشان حتی در مسائل شخصی استانید دخالت می کردند، به طوری که اساتید را یک به یک دعوت می کردند و با آنها صحبت می کردند. آقای رهبر مسائل شخصی اساتید را پیگیری می کرد و باتوجه به مسائل شخصی آنها در موردشان قضاوت می‌کرد. این مسئله ای است که تمامی اساتید می گویند و نسبت به آن ناراضی بودند و حتی بارها به آقای رهبر تذکر داده شد این نوع برخورد در شان استاد داشنگاه نیست.

در حقیقت اساتید از لحاظ عقیدتی، علمی ، شخصی و خانوادگی مورد تفتیش ایشان قرار می گرفتند. با این حال هیچگاه تنشی ایجاد نشد، چراکه اساتید معمولا سکوت می کردند تا کارشان پیش رود. مثلا به استاد می گفت، با این پول چه کار می کنید یا با خانواده تان چکار می کنید و کجا می روید. این اقدامات و این فضا، استاد را می ترساند و به حاشیه می برد. آن چیزی که ما انتظار داریم و رئیس جمهورمحترم می خواهد، شجاعت است. اما این اقدامات، شجاعت را می گرفت و استاد را تحقیر می کرد.

آقای رهبر حتی در جزئی ترین و نازترین سطوح هم مداخله می کردند.  برای مثال طی انتخابات، دو نفر برای مدیر گروه انتخاب می شدند و دانشگاه در نهایت یک نفر را انتخاب می کرد. اما ایشان اصرار داشت فرد مورد نظر خودشان مدیر گروه شود و معمولا اجازه انتخابات را نمی داد. برای نمونه، گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران را مشاهده کنید، در این مدت اخیر همین سرنوشت را پیدا کرده است.

آقای رهبر می گفتند، کسی باید انتخاب شود که من می گویم. برای همین رئیس دانشکده علوم اجتماعی را مدیر گروه کردند  و ایشان هم امکان مدیریت دانشگاه را نداشت. در واقع، آقای رهبر در اموری مداخله می کرد که هرگز در شان ریاست دانشگاه نبود و وظیفه مدیر دانشکده و استاد بود.

{چرایی بوجود آمدن موجی از خوشحالی در دانشگاه پس از تغییر فرهاد رهبر} روسای پیشین دانشگاه تهران در عرض یک یا دو روز یا نهایتا یک هفته به اساتید وقت ملاقات می دادند اما آقای رهبر بعد از 5 تا 6 ماه وقت می داد یا اصلا وقت نمی‌داد، با این حال من این فرصت را داشتم.

من از سال 54 دانشجوی دانشگاه تهران بودم، در این 40 ساله شاهد چنین حادثه و عکس العملی نبودم. با این حال، وقتی آقای رئیس دانا رفت و آیت الله عمید زنجانی آمد گروه های سیاسی اعتراض کردند، همچنین وقتی آقای عمید زنجانی رفتند و آقای رهبر آمد، اعتراضاتی شد. اما برای اولین بار بود که این اتفاقات رخ می داد که معنی اجتماعی دارد.

خوشحالی دانشجویان داشنگاه تهران به خاطر آن بود که سرانجام از یک شرایط بسته و تحت کنترل خارج شدند. اساتید و دانشجویان از درب ورودی دانشگاه تا همه جا تحت کنترل بودند. حتی آقای رهبر خطاب به اساتید گفتند، من در تمام لحظات، اتاق کلاس های شما را زیر نظر دارم ، به من ایمیل می دهند و گزارش می کنند و کاملا در جریانم که شما چه کار می کنید.

رئیس دانشگاه شخصا بارها در جلسات عمومی این مسئله را گفته بود و بسیاری اعتراض کرده بودند. وقتی در دانشگاه، حتی تا داخل کلاس، افراد کنترل می شوند، فضای تنگی بوجود می آید و همه احساس خفگی می کنند. اما با رفتن ایشان همه نفس راحتی کشیدند و نجات پیدا کردند. البته من نمی گویم، نظارت نباید وجود داشته باشد، من می گویم کشور قاعده و قانونی دارد. در واقع، چنین مسائلی باعث می شود به اساتید و دانشجویان سخت بگذرد. این مسئله ی عبرت آموزی است، آقای رهبر ببینند و کسی که می خواهد ریاست دانشگاه را برعهده بگیرد، ببیند و فکر کنند چکار کنند که موقع رفتنشان افراد احساس ناراحتی کنند.

{آینده ی ریاست دانشگاه و فضای حاکم بر آن} در مورد ریاست دانشگاه، هفت تا هشت کاندیدا وجود دارد اما به پیشنهاد وزیر محترم قرار است انتخابات برگزار شود. دکتر امید معاون وزارت علوم هستند، نه رئیس دانشگاه، ایشان آمده امد که شرایط انتخاب رئیس جدید دانشگاه را فراهم کنند.

امیدوارم که فضای خوبی در داشنگاه تهران حاکم شود. مدیریت بعدی باید مدیریتی باشد که اکثر استادان با آن موافق باشد. رئیسی نباشد که تازه به فکر استاد تمامی و چاپ مقالات باشد. مدیری نباشد که بخواهد تازه تبدیل به یک شخصیت شود و به تلویزیون برود و خودش را نشان دهد و بگوید من مهم هستم تا بلکه وزیر و وکیل شود. رئیس بعدی دانشگاه باید کسی باشد که از تظاهر و ریاست سیراب باشدو نیز نماد فرهنگ و اخلاق باشد.  اساتید زیادی در دانشگاه تهران وجود دارند که شایسته ی ریاست بر دانشگاه هستند.

دیدگاه‌ها

این موضوع فقط در مورد دانشگاه تهران و آقای دکتر رهبر نیست.بنده که چهار سال در رشته مهندسی در دانشگاه صنعتی سهند تبریز درس خوانده ام هم به جرات میگویم وضع مدیریتی در دانشگاه مذکور نه تنها بهتر نیست بلکه بدتر هم هست!!!.چرا که مدیریت 13 ساله دکتر چناقلو به همراه اقدامات اشتباه معاون آموزشی دانشگاه دکتر قالیچی که دسته کمی از اقدامات دکتر رهبر ندارد و حتی در مواردی زشت تر هم بوده سبب تبدیل این دانشگاه به یک مجموعه کوچک و محدود شده که بیشتر به دیده ارثیه پدری به آن نگاه میشود نه امانت.در این میان نقش آقای دکتر کی نژاد دوست قدیمی آیت ا... هاشمی و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در اعمال نفوذ بی جا و ایجاد جریانات سیاسی و مافیای مدیریتی در دانشگاه صنعتی سهند بی تاثیر نیست./لطفا عدالتی که به همه وعده اش را میدهید در مورد دانشگاه صنعتی سهند هم اجرا شود.خواهشمندم این پیام را در صورت امکان به صمع و نظر آیت ا... هاشمی هم برسانید/ارادتمند شما.سینا

افزودن نظر جدید