اصلاح طلبان و نیاز به باز تعریف اصلاح‌طلبی

ابتکار نوشت: جریان‌های سیاسی در ایران هرکدام ماهیت خاص خود را دارند که شاید با گذشت زمان، ماهیت و اصول آنها ثابت بماند اما عملکرد و رویکردهای آنها با توجه به مرور زمان و نیازهای جامعه قابل تغییر هستند. جریان اصلاحات، یکی از جریان‌های پویای سیاسی است که همواره در حال تغییر و پوست انداختن است. چراکه در واژه هم اصلاحات به معنای اصلاح امور در شرایط فعلی است.اما با این وجود از نظر برخی فعالان سیاسی اصلاح‌طلب این جریان هنوز آنطور که باید و شاید با زمان همراه نشده و نیاز به تغییراتی در رویکردها و اصول خود دارد.  جریان اصلاح طلبی که معتقد بر اصلاح وضع امور از بحرانی به مطلوب یا برطرف کردن کم و کاستی‌های حکومت در مسائلی است که اصلاح‌طلبان به عنوان جریانی از دل مردم و به نمایندگی از مردم موظف هستند در جهت سهولت هرچه بهتر شرایط برای زندگی مردم تلاش کنند.

این مسئله ای است که صادق زیبا کلام استاد دانشگاه هم در گفت‌وگوی اخیر خود با «ابتکار» به آن اشاره کرد و گفت:« جریان اصلاح طلب پایگاه اجتماعی گسترده ای برخلاف اصولگرایان دارد و در میان توده های جوان و روشنفکر جامعه که شامل پزشکان، نویسندگان، دهه 60 ها دهه 70 ها، مطبوعات جایگاه خوبی دارد. اما جریان اصلاح طلب نیاز به باز تعریف 
اصلاح طلبی دارد. سوالی که فعلا به طور مداوم مطرح می‌شود این است که اصلا اصلاح طلبی یعنی چه؟ بیش از دو دهه است که نفس اصلاح طلبی مطرح شده، اما از زمانی که اصلاح طلبان شروع به همکاری با روحانی کردند این سوال به طور جدی تری مطرح شد که اصلاح طلبی به چه معناست؟ درواقع فکر می کنم نیاز به قرائت جدیدی از اصلاح طلبی است.» اما نظر فعالان سیاسی و تحلیلگران سیاسی که در بطن جریان اصلاح طلبی هستند در خصوص قرائت جدید اصلاحات متفاوت است. جهانبخش خانجانی از اعضای حزب کارگزاران در خصوص نیاز اصلاحات به قرائت جدید به «ابتکار» گفت:« اگر بخواهیم اساس اصلاحات را در نظر بگیریم اصلاحات یعنی تبدیل بودن به شدن. «بودن» یعنی ظرفیت‌هایی که فعلا وجود دارد، «شدن» یعنی بتوانیم این ظرفیت‌ها را در سطح متعالی ادامه دهیم. انقلابی که از مبدا خود فاصله بگیر نیازمند تغییراتی است که یا باید لاجرم آنها را در خود به وجود آورد یا این تغییرات در آن رخ می‌دهد. دلیل این تغییرات هم نیازها، شناخت مضاعف جامعه و روش‌هایی که برای حل مشکلات جدید پیش می‌آید، است. طبیعی است که هرچقدر هم از مبدا انقلاب به سمت امروز حرکت کنیم، متوجه می‌شویم که یک سری مولفه‌ها نیازمند تغییرات اساسی است و نوع بینش، نگرش و اندیشه‌های ما در مواجه با مسائل داخلی و خارجی هستند که مرکز این تغییرات است.» وی افزود:« حتی در آموزه‌های دینی ما نیز وجود دارد که امروز نباید با دیروزمان یکسان باشد. هرروزی که می‌گذرد ما باید تحول یافته‌تر باشیم و به نوعی مصلح‌تر باشیم و مصلح بودن در مسائل سیاسی بدان معنا است که ما باید شرایطی را فراهم کنیم که مردم زندگی بهتر و آرام تری داشته باشند. طبیعی است که اصلاحات باید صورت بگیرد و حکومت به نوعی باشد که بهترین شرایط برای مردم ایجاد شود. طبیعی است که اگر بخواهیم در رویکرد اصلاحات تغییراتی را به وجود آوریم قطعا این تغییرات باعث می‌شود امروز این جریان با دیروز آن متفاوت باشد.»
مردم سالاری ستون حاکمیت
اما فقط جهانبخش خانجانی نیست که این تغییر را لازم می‎بیند بلکه دیگر فعالان سیاسی هم با توجه به تمرکز فعلی جامعه بر روی جریان اصلاحات به دلیل موفقیت‌های اخیر این جریان، نیاز به تغییراتی اساسی در جریان اصلاحات را ضروری می‌دانند. علاوه بر این اصلاح طلبی در معنا نیز برای سیاسیون معنای متفاوتی دارد و لازم است نگاه افراد به اصلاح‌طلبی نیز مشخص شود. غلامرضا ظریفیان فعال سیاسی اصلاح‌طلب دراین خصوص به «ابتکار» گفت:« اصلاحات یک تبار140-130ساله است که امروز اصلاح‌طلبان با اتکا به آن تبار فعالیت می‌کنند. اصلاح طلبی به دلیل مفهوم اصلی آن معتقد به اصلاح و رشد تدریجی جامعه است. اصلاح‌طلبی نگاه‌های رادیکال را در پیشرفت و رشد جامعه برنمی‌تابد و به چند شاخص هم تکیه دارد. یکی دینداری آگاهانه ، عقلانی و آزادانه است. تاکید خاص و جدی بر مردم سالاری دارد و اعتقاد دارد مردم خود باید سرنوشت خودشان را تععین کنند و اگر مردم سالاری را از حاکمیت بگیریم ، آن حاکمیت از مشروعیت خارج می‌شود.» وی افزود:« جامعه مردم سالار باید به سمت شکل گیری واقعی احزاب، نهاد های مردم نهاد و صندوق های رای برود. اصلاح‌طلبی بر فرهنگ غنی جامعه ایرانی تاکید دارد و معتقد است باید با استفاده از این فرهنگ غنی همراه با نقد و پالایش مسیر رشد و ترقی کشور را ادامه دهیم. در آخر اصلاحات به شدت به زیست اجتماعی معتقد است که حاکمیت قانون بر آن است و البته در آن حق نقد و انتقاد داشته باشد. درواقع حکومت‌ها با نقد به رشد می‌رسند و این حق طبیعی هر شخص است. اصلاح طلبی در چارچوب قوانین، مخالف را به رسمیت می‌شناسد و با جامعه تک صدایی مشخص است و در عین حال اصلاح‌طلبان معتقد هستند یکی از شاخص‌های مهم رفتار اجتماعی قانون است که رفتار حکومت با مردم و مردم و حکومت را تعیین می‌کند. »
آرمان‌های اصلاح‌طلبی باید به واقعیت نزدیک شود
اما نقصان اصلی جریان اصلاحات را بیشتر از هرکس، افرادی می‌دانند که در بطن این جریان حضور داشته‌اند و روند پیشرفت یا پسرفت جریان را از نزدیک مورد بررسی قرار داده‌اند. جهانبخش خانجانی با اشاره به کم و کاستی های این جریان در بعضی برهه‌های زمانی به «ابتکار» گفت:« واقعیت این است که در بعضی مسائل دانش لازم برای حل مشکلات را نداشتیم و با بعضی مسائل احساسی برخورد کردیم. وقت آن است که عقلانی برخورد شود البته که عقلانی برخورد کردن به معنای فراموش شدن آرمان‌های قبل نیست بلکه تبیین آرمان‌هایی منطبق بر واقعیت است. اگر یک جریانی نتواند آرمانی را در جامعه پیاده‌سازی کند طبیعی است که آن آرمان منطبق بر واقعیت نیست. باید به دنبال روش‌هایی برویم که امکان به حقیقت پیوستن آن وجود داشته باشد. باید برای مردم مجال زیستن ایجاد کنیم و این مجال زیستن نیازمند حکومتی مطلوب و در پی آن نیروهای اجتماعی مطلوب است.» وی افزود:
« مجال زیستن نیازمند به تغییر گفتمان و تغییر رویه‌ها است. تغییر رویه و گفتمان را اصلاح‌طلبی می‌گویند. هرگفتمانی که تغییر کند باید به کارآمدی تبدیل شود. گفتمانی گفتمان موفق است که بتواند بیشترین هم‌پوشانی بین گفتمان خود و خواسته های مردم ایجاد کنند.»
اصلاحات نیاز به شفافیت بیشتری دارد
اما داریوش قنبری نماینده سابق مجلس نیز هم‌چون جهانبخش خانجانی معتقد بود باید آرمان های اصلی اصلاحات حفظ شوند شوند او در این خصوص به «ابتکار» گفت:« هرجریان سیاسی به نوعی نیازمند به روز شدن است و اصلاحات هم از این قاعده مستثنی نیست. درکل فکر می‌کنم به روزرسانی و قرائت جدید برای جریان‌ها دغدغه‌ای جدی است که هردو جریان در حال حاضر به آن دچار هستند. ضمن اینکه قالیباف هم اخیرا اشاره کرده است که اصولگرایی هم نیاز به قرائتی جدید دارد و جریان نواصولگرایی را مطرح کرد. قرائت جدید اصلاحات به معنای فراموشی آرمان‌های گذشته نیست. اصلاحات باید متناسب با شرایط روز و پاسخ گویی به نیازهای امروز بازسازی شود.» وی افزود:« جریان اصلاحات بر اساس یک تفکر شکل گرفته است و این تفکر باید شفافیت لازم را داشته باشد. نیاز است بحث شفافیت به طور جدی پیگیری شود. ضمن اینکه همه جریان‌ها نیاز به منشوری مشخص که با اصولی واضح تبیین شده باشند دارد. باید رویکردهای آنان در منشوری که مشخص می‌کنند در خصوص حقوق شهروندی، آزادی‌های شهروندان و قوانین مربوط به آن کاملا شفاف باشد. اصلاحات جریانی خارج از انقلاب نیست. در واقع جریان اصلاح‌طلبی کم و کاستی‌های قانونی حکومت را برطرف می‌کند و باید در نظر بگیریم که ماهیت جریان اصلاحات رسیدگی به کم و کاستی های حکومت است. »

افزودن نظر جدید