آیا آیت الله منتظری ساده لوح بود؟

عمادالدین باقی در یادداشتی در روزنامه اعتماد با اشاره به اینکه عده ای مرحوم آیت الله منتظری را ساده لوح دانسته اند، نوشت: 

درباره سند چنین مدعایی، در این ٣٠ سال هرچه بیشتر کاویده‌ام، کمتر یافته‌ام؛ یعنی تا امروز یک نفر را ندیده‌ام که برای این سخن یک دلیل قانع‌کننده بیاورد. 
 
 در نتيجه اين پرسش ايجاد مي‌شود که چرا اين اتفاق مي‌افتد. پاسخ را مي‌توان در نظريه معروف فرافکني در روان‌شناسي جست.

اگر افرادي قبل يا اوايل انقلاب از هوشمندي آيت‌الله منتظري مي‌گفتند و پس از آن قائل به ساده‌انديشي او شدند، ايراد متوجه آنهاست که تغيير رأي دادند؛ نه متوجه آيت‌الله منتظري؛ اما به لسان طلبگي مي‌توان گفت، عدالت از امور اثباتي و علميت و فراست از امور ثبوتي‌اند. ممکن است شخصي با يک دروغ از عدالت ساقط شود؛ ولي علميت از امور ثبوتي است و ساقط نمي‌شود. فراست و هوشمندي نيز از امور ثبوتي است نه اثباتي؛ يعني اين صفات زايل‌شدني نيستند؛ مگر به زوال وجود شخص. 
 
اما اين اتهام دو عارضه دارد: يکي اينکه اصل انقلاب و نظام را هدف مي‌گيرد. دوم اينکه خود مسئولان انقلاب و نظام را هم در معرض اتهام قرار مي‌دهد و شنونده مي‌گويد اگر او ساده‌انديش بود، چرا ديگران او را تأييد و ترويج کردند.

از بيان مصاديق و نقد آنها که فعلا ميسور نيست، مي‌گذرم. منابع خبري و کانال‌هاي اطلاعاتي آيت‌الله منتظري آن‌قدر متعدد بود که امکان کاناليزه‌شدن او وجود نداشت و در دفتر او نيز تکثر وجود داشت.

درِ خانه او و درِ ذهن او به روي همه باز بود. هنگامي که مرحوم سيد‌احمد خميني در رنج‌نامه‌اش خطاب به آيت‌الله منتظري مي‌نويسد: شما نقش تعيين‌کننده‌اي در تثبيت مرجعيت امام داشتيد و آقاي حميد روحاني در جلد نخست کتاب بررسي و تحليل نهضت امام خميني که با ويرايش و نظر امام خميني در نجف منتشر شد، از آيت‌الله منتظري به‌عنوان رهبر انقلاب در داخل کشور ياد کرده است و مسئولان و همراهان انقلاب همواره از او به‌عنوان دوم‌شخص انقلاب ياد کرده‌‌اند. 

افزودن نظر جدید