اعظم


  با آخرین باری که دیدمش، فرق کرده است. جراحاتش مشخص نیست، صورتش را پایین نمی اندازد، دستانش نمی لرزند و آن شکستگی و زخم ها در قامتش دیده نمی شوند.   هانیه و هدیه لباس های شاد و رنگی پوشیده اند و بین تارهای لطیف موهایشان گلی زده اند، خنده و مهرشان تمام...
 بارها شنيديم كه مرحوم طالقاني سنگ صبور مردم بود. آن طوركه ايشان را شناخته ام انساني چند بُعدي بود. اهل مشورت بود و به شدت بر آراي جمعي تاكيد داشت. به ويژه در آن روزهاي ابتداي انقلاب با آن شرايط خاص كه در طول روز ده ها نفر با عقايد و آراي مختلف به دفترش مراجعه مي كردند با حوصله زياد پاي درددل...